فن فیکشن فن فیکشن معصومیت | ماه راد کاربر انجمن یک رمان

[Mahsa_rad]

بسم الله الرحمن الرحیم
کد فن فیکشن: ۴۲
ناظر: Negar Dayani
نام اثر: معصومیت، برگرفته از سریال «معصومیت»
نام نویسنده: ماه راد
ژانر: #تراژدی #عاشقانه
خلاصه: در انحنای هر اتفاق، عاشقی از معشوق جدا خواهد شد و نامردی‌ها و دوست نداشتن‌ها در پس یک‌دیگر برای اِلـا اتفاق می‌افتند. یک خطا...در پس عاشقی با فردی بیمار توانست تمام دنیای اِلـا را تغییر دهد.​

 

[Z.MOSLEH❁]

نویسنده‌ی عزیز، ضمن خوش‌آمدگویی و سپاس از انتخاب انجمن یک رمان برای منتشر کردن فن فیکشن خود؛
خواهشمندیم قبل از تایپ فن فیکشن خود قوانین زیر را به دقت مطالعه فرمایید!
"قوانین جامع تایپ فن فیکشن"

و برای پرسش سؤالات و اشکالات خود در رابطه با فن فیکشن، به لینک زیر مراجعه فرمایید.
" تاپیک جامع مسائل کاربران در رابطه با رمان‌نویسی "

برای انتخاب ژانرِ مناسبِ فن فیکشن خود به تاپیک زیر مراجعه کنید
تاپیک جامع ژانرهای موجود در تالار کتاب

بعد از ۲۰ پست از...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Mahsa_rad]

مقدمه:
«زندگی، بدون امتحان کردن شما، نمیگه که چی براتون داره!»
جمله را گفت و دل را برد، او به سان شقایق‌ها آمده بود، می‌ترسیدم دست بزنم، خراب شود... .

 

[Mahsa_rad]

«فصل اول: آشنایی دیو و دلبر»

نیمکت‌های چوبی دانشگاه، پایه‌ی میکروفون و صدای او، وادارم می‌کرد سخنانش را متوجه نشوم، ندانم و تلاشی در فهمیدنش نکنم.
صدای چیچک مرا از حمله‌ی احساسات نجات داد:
- هی اِلا، جناب ایلگاز از زمانی که اومده تهِ هر جمله به تو نگاه می‌کنه. من می‌دونستم باید مثل تو چتری بزنم.
به پهنای صورت لبخند می‌زنم و سرم را با شعف تکان می‌دهم که صدای گوشواره‌های چند بنده‌ام، در گوش‌هایم می‌پیچد.
پس از اتمام سخن‌رانی «ایلکر ایلگاز» به همراه امید که یکی دیگر از دوستانم بود و با چیچک رفاقت سه نفری داشتیم از ساختمان پنج طبقه‌ی دانشگاه بیرون آمدیم.
گرم صحبت با امید بودم که خودرویی قرمز رنگ جلویمان توقف کرد.
- بچه‌ها؟ بپرید بالا...
با ذوق نزدیک اویی شدم که در مدت زمان کم و تنها چند...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.