- تاریخ ثبتنام
- 22/7/21
- ارسالیها
- 588
- پسندها
- 6,142
- امتیازها
- 21,973
- مدالها
- 16
سطح
13
- نویسنده موضوع
- #201
مریم با غضب گفت:
- خیلی خری!
جلوتر رفتم و محکم روی بازوش کوبیدم که «آخ» بلندی گفت. پوستش اینقدر سفید و حساس بود که فوری قرمز شد.
- موندم توی بیادب کجا مدرک بهت دادن؟
مریم با شیطنت جواب داد:
- دقیقا همونجایی که به تو دادن.
- جواب ندی نمیشه نه!
- نوچ میدونی که روزم شب نمیشه.
یه شلوار ورزشی مشکی خطدار به همراه یه تیشرت سفید تن کرد، دیگه مهلت ندادم سیوشرتش هم بپوشه و دستش رو کشیدم، روی تخت پرت کردم.
- زود بگو قضیه چیه؟
- دختر تو آخر فوضولایی!
- حالا که میدونی زودتر بگو.
چشمهام رو ریز کردم و مستقیم به چشمهاش خیره شدم تا یه وقت چاخان نگه.
با مکث کوتاهی، دستهاش رو در هم قفل کرد و شروع به گفتن کرد.
با هر کلمهای که میگفت این ابروی من صد متر بالا میپرید، این دیگه چه سمی که من شنیدم؟...
- خیلی خری!
جلوتر رفتم و محکم روی بازوش کوبیدم که «آخ» بلندی گفت. پوستش اینقدر سفید و حساس بود که فوری قرمز شد.
- موندم توی بیادب کجا مدرک بهت دادن؟
مریم با شیطنت جواب داد:
- دقیقا همونجایی که به تو دادن.
- جواب ندی نمیشه نه!
- نوچ میدونی که روزم شب نمیشه.
یه شلوار ورزشی مشکی خطدار به همراه یه تیشرت سفید تن کرد، دیگه مهلت ندادم سیوشرتش هم بپوشه و دستش رو کشیدم، روی تخت پرت کردم.
- زود بگو قضیه چیه؟
- دختر تو آخر فوضولایی!
- حالا که میدونی زودتر بگو.
چشمهام رو ریز کردم و مستقیم به چشمهاش خیره شدم تا یه وقت چاخان نگه.
با مکث کوتاهی، دستهاش رو در هم قفل کرد و شروع به گفتن کرد.
با هر کلمهای که میگفت این ابروی من صد متر بالا میپرید، این دیگه چه سمی که من شنیدم؟...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش