رمانای نیلوفر قائمی فر کلا منو می بره تو شک وای حضور ذهن ندارم که کدومش بیشتر بود اما سریال همگناه که رمان بود کلا تو شک بودم سر قضیه لیلا خیلی زیبا نوشته بود
رمان با سقوط دستهای ما اثری از زینب ایلخانی...
تهش وقتی قرار بود بهزاد اعدام بشه منتظر بودم طرف رضایت بده و بهزاد آزاد بشه و همینطورم شد طرف رضایت داد بهزاد آزاد شد اما...
شیدا رو از دست دادیم...
هنوزم تو شوک دردیم که بهزاد کشید وقتی رفت سر خاک شیداش و زمین رو برف پوشونده بود، بهزاد با درد نالید:
به خدایت گفته ای برف نازل کند تا شاهد خاک برسر ریختنم نباشی حتی...