• تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

رتبه سوم جنایی رمان زیر نوار مرگ | فائزه متش کاربر انجمن یک رمان

ILLUSION

نویسنده انجمن + نویسنده ادبیات
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
26/1/22
ارسالی‌ها
387
پسندها
2,670
امتیازها
14,063
مدال‌ها
13
سن
23
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #61
هم‌زمان با پیچیدن خودرو در خیابان اصلی، سینا به سمت او برگشت و گفت:
- به نظرت چطور خودکشی یه مرد چهل و خورده‌ای ساله پشت میز کارش می‌تونه با تیکه تیکه کردن دو نفر دیگه مرتبط باشه؟ البته غیر از کشیدن یه مثلث نصفه نیمه با یه چاقوی جیبی روی مچش. ممکنه این‌کارو فقط برای جلب توجه کرده باشه؟ شاید برای شخصی مثل آزمند که کل زندگی معمولیش تو رفتن سر کار و برگشتن به خونه خلاصه می‌شده، یه مرگ معمولی خیلی خوشایند به نظر نمی‌اومده.
سبحان با مکثی کوتاه پاسخ داد:
- همسرش چی؟ چیز قابل توجهی لابه‌لای حرف‌هاش نبود؟ انگیزه‌ای، مشکلی یا حتی جر و بحثی؟
- نه، هیچی. آزمند حتی با همکارهاش هم که چند سال باهاشون کار کرده، رابطه نزدیکی نداشته. البته جز یکی. سرکارگری که حدود سه سال پیش تو آتیش‌سوزی نیروگاه جونش...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ILLUSION

ILLUSION

نویسنده انجمن + نویسنده ادبیات
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
26/1/22
ارسالی‌ها
387
پسندها
2,670
امتیازها
14,063
مدال‌ها
13
سن
23
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #62
- از چند روز قبل از وقوع حادثه، متوجه موضوع مشکوکی نشدین؟ درگیری خاصی یا بحثی که بالا گرفته باشه؟
این را سینا پرسید. نیلوفر درحالی‌که تلاش می‌کرد افکار به‌هم ریخته‌اش را متمرکز کند، استکان شیشه‌ای را میان دستانش فشرد؛ گلویش را با جرعه‌ای چایِ تلخ‌ تر کرد و گفت:
- فرداد همیشه سعی می‌کرد مسائل کاریش رو وارد خونه نکنه. هیچ‌وقت چیزی درباره‌ی مشکلاتی که با شرکای کاریش داشت، بروز نمی‌داد. هرچند این اواخر...
مکثی کرد و اطمینان نداشت که باید موضوعی را که در ذهن داشت، بیان کند یا نه.
سبحان تردیدش را که دید، سعی کرد او را به ادامه‌ی سخنانش تشویق کند:
- مطمئن باشین هر موضوعی که این‌جا مطرح کنین، اشاره‌ای به شما و اظهارات شما نمیشه. و هر اطلاعاتی که دارین، هرچند به نظر بی‌اهمیت بیاد، ممکنه به...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ILLUSION

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا