متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

چکیده نگار چکیده‌نگار رمان تار بی‌صوت | فاطمه فاطمی نویسنده انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع FATEME078❁
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 7
  • بازدیدها 313
  • کاربران تگ شده هیچ
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

FATEME078❁

نویسنده انجمن
سطح
46
 
ارسالی‌ها
2,578
پسندها
64,511
امتیازها
66,873
مدال‌ها
50
سن
25
  • نویسنده موضوع
  • #1
عنوان: تار بی‌صوت
نویسنده فاطمه فاطمی
ژانر: #تراژدی ، #ترسناک


خلاصه: چکاوک ابراهیم‌آبادی در آغاز اولین فصل شانزده سالگی با رویاهایش هم‌گام شده و راهی سفری می‌شود تا با زندگی یکنواخت روستایی‌اش خداحافظی کرده و در وادی شهرت، استعدادهایش در آواز خواندن را نشان همگان دهد اما سرنوشت بر وفق مراد او نمی‌چرخد و او را وارد بازی‌ دهشتناکی می‌کند که هیچ انتظارش را ندارد.​


 
امضا : FATEME078❁

FATEME078❁

نویسنده انجمن
سطح
46
 
ارسالی‌ها
2,578
پسندها
64,511
امتیازها
66,873
مدال‌ها
50
سن
25
  • نویسنده موضوع
  • #2
هنگامه نخستین وقتی فرا می‌رسد که یا شخص، عزیزی را به دست خاک می‎‌سپارد و یا آن لحظه که تمام دارایی‌هایش، از روح و رویا گرفته تا جسم و مال را به تقدیر شومش باخته‌ است و یا در موسم از یاد رفتگی، آخرین نفری که او را در ذهنش نگه داشته، فراموشش کند. آدمیزاد، پیش از به خاک رفتن بارها از خاطرها می‌رود.
 
امضا : FATEME078❁

FATEME078❁

نویسنده انجمن
سطح
46
 
ارسالی‌ها
2,578
پسندها
64,511
امتیازها
66,873
مدال‌ها
50
سن
25
  • نویسنده موضوع
  • #3
عشق را باید فروخت به بقالِ محل؛ آن‌ هم اگر به‌جایش مواد غذایی بدهد! این را زمانی با خودش گفت که شکمش پر از خالی بود!
 
امضا : FATEME078❁

FATEME078❁

نویسنده انجمن
سطح
46
 
ارسالی‌ها
2,578
پسندها
64,511
امتیازها
66,873
مدال‌ها
50
سن
25
  • نویسنده موضوع
  • #4
دنیا خالی بود، و فقدان انسانیت بر ذهنیت آدم‌ها تاثیر گذاشته و هر کدامشان را به کُفاری با ظاهر مهربان و متدیّن مبدل ساخته بود! خدای شهر، به دیاری دیگر کوچ کرده بود که این‌گونه مردمانش درنده‌خو شده بودند! آفتاب هم بار و بندیل خود بسته و از درب زندگانی بیرون جسته بود.
و گویی دائماً جنگ به نفعِ آدم‌های بد به پایان می‌رسد و خوشبختی سرانجام هیچ خوبی‌ای نیست.
 
امضا : FATEME078❁

FATEME078❁

نویسنده انجمن
سطح
46
 
ارسالی‌ها
2,578
پسندها
64,511
امتیازها
66,873
مدال‌ها
50
سن
25
  • نویسنده موضوع
  • #5
آتیه خسته بود، خسته‌تر از آن‌که از بی‌گناهی‌اش دفاع کند! سرش را حتی تکان هم نداد. کهرباهایش در سخت‌ترین شرایط به سر می‌بردند. در دادگاهی اسیرش کرده بودند که محکوم حقیقی‌‌اش یکی از قُضاتش بود!
 
امضا : FATEME078❁

FATEME078❁

نویسنده انجمن
سطح
46
 
ارسالی‌ها
2,578
پسندها
64,511
امتیازها
66,873
مدال‌ها
50
سن
25
  • نویسنده موضوع
  • #6
یک‌جایی در زندگانی هست که حتی به دشمنت هم امید داری اما به آشنا، نه!
 
امضا : FATEME078❁

FATEME078❁

نویسنده انجمن
سطح
46
 
ارسالی‌ها
2,578
پسندها
64,511
امتیازها
66,873
مدال‌ها
50
سن
25
  • نویسنده موضوع
  • #7
مینو از فاصله‌ای دور صدای بم مراد را شنید اما هیچ نگفت! در واقع مشکل از سکوت زنان بود، نه خشم مردان! در آن‌ سال‌ها زن خود را موجودی ناقص می‌دید که باید کنار مردش کامل شود. و مینو نمی‌خواست ناقص باشد!
 
امضا : FATEME078❁

M A H D I S

پرسنل مدیریت
مدیر تالار کتاب
سطح
20
 
ارسالی‌ها
618
پسندها
9,030
امتیازها
24,973
مدال‌ها
37
سن
23
  • مدیر
  • #8
تاپیک چکیده نگار رمان
(تار بی صوت)
به دلیل تمام شدن رمان، بسته شد.
نویسنده‌عزیز ممنون از اینکه رمان‌تان را در انجمن یک رمان به اشتراک گذاشتید.
 
امضا : M A H D I S
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا