سلام
دنبال رمانی میگردم که یه دختربشدت خجالتی بود حتی یه دوست هم نداشت اسمشم آرام بود فکر کنم یه پسری میاد اونو عاشق خودش میکنه بعد تو یه پارک ولش میکنه دختره هم میره خارج بعد از چند سال برمیگرده که دیگه خبری از اون خجالت نیس
یه رمان بود دختر اسمش مریمه یه دوست صمیمی داره مثل خواهرن.مادرش مرده مسیحی بوده وبه خاطر پدرش مسلمان شده وازخانواده اش ترد میشه.به باباشم میگن حاج بابا.یه خواهرم داره مارال.برادر دوستش میاد ایران اولش ازش میترسه ولی بعد تو شرکتش کار میکنه وعاشق میشن.اما مامان پسره که قدیم عاشق حاج بابا بوده از دختر خوشش نمیاد واسه همین به خدمتکارشون پول میده ومیگن که خواهروبرادرن وباهم شیر خوردن.بعد پسره برمیگرده خارج دخترهم خانواده مادرشو پیدا میکنه.اما خواهر پسر خودکشی میکنه وباز همو میبینن ومیفهمند که مادر پسر دورغ گفته.
سلام
دنبال رمانی میگردم که یه دختربشدت خجالتی بود حتی یه دوست هم نداشت اسمشم آرام بود فکر کنم یه پسری میاد اونو عاشق خودش میکنه بعد تو یه پارک ولش میکنه دختره هم میره خارج بعد از چند سال برمیگرده که دیگه خبری از اون خجالت نیس
میشه رمانی معرفی کتید که تفاوت سنی دختر و پسر زیاد باشه و پسره با دختر مثل بچه رفتار کنه و دختره واسه همه چی از پسره اجازه بگیره
سویل و ایداو مرد مغرورو خوندم. تو این سبکا اگ میشناسید معرفی کنید
سلام
دنبال رمانی میگردم که یه دختربشدت خجالتی بود حتی یه دوست هم نداشت اسمشم آرام بود فکر کنم یه پسری میاد اونو عاشق خودش میکنه بعد تو یه پارک ولش میکنه دختره هم میره خارج بعد از چند سال برمیگرده که دیگه خبری از اون خجالت نیس