نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

t.sh

کاربر فعال
سطح
16
 
ارسالی‌ها
789
پسندها
9,339
امتیازها
27,673
مدال‌ها
18
  • #1,731

Farimah

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
6
پسندها
7
امتیازها
3
  • #1,732
یه رمان خوندم ژانرش غمگین و عاشقانه بود.
یه دختره که دوتاداداش داره فکرکنم اسمشونم مهرسام ومهردادبود و عاشق پسری میشه که اونم فقط یه داداش داره ویتیم هست و یه قسمتی از رمان این بود که دختره پسره را تو فرودگاه میبینه که یه دخترا بغل کرد وفکرمیکنه که بهش خ**یا*نت کرده ولی اون دختر را به سر پرستی قبول کرده بوده و یکی از داداشای دختره چند نفر را میفرسته وبه کلیه پسره چاقو میزنن و پسره یکی از کلیه هاش را اهدا کرده بود
یه قسمت دیگه ایشم که یادمه این بود که دختره و پسره رو چون دکتر بودن وتوی بیمارستان کار میکردن که یه دفعه هما میبینن و پسره یه دفعه حالش بد میشه و خون بالا میاره ودختره از دکتر میپرسه که چی شده که دکتره میگه به خاطر خوردن نوشیدنی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] t.sh

Fariba aaa

رو به پیشرفت
سطح
1
 
ارسالی‌ها
165
پسندها
195
امتیازها
728
مدال‌ها
2
  • #1,733
سلام دوستان
شدیدا نیاز دارم به رمان همخونه ای...
میشه معرفی کنید؟
قرار نبود رو خوندم
رمان فرستاده.همخونه.زندگی غیرمشترک.مهمان زندگی.
 
آخرین ویرایش
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها] t.sh

Fariba aaa

رو به پیشرفت
سطح
1
 
ارسالی‌ها
165
پسندها
195
امتیازها
728
مدال‌ها
2
  • #1,734
یه رمان بود دختر اسمش مریمه یه دوست صمیمی داره مثل خواهرن.مادرش مرده مسیحی بوده وبه خاطر پدرش مسلمان شده وازخانواده اش ترد میشه.به باباشم میگن حاج بابا.یه خواهرم داره مارال.برادر دوستش میاد ایران اولش ازش میترسه ولی بعد تو شرکتش کار میکنه وعاشق میشن.اما مامان پسره که قدیم عاشق حاج بابا بوده از دختر خوشش نمیاد واسه همین به خدمتکارشون پول میده ومیگن که خواهروبرادرن وباهم شیر خوردن.بعد پسره برمیگرده خارج دخترهم خانواده مادرشو پیدا میکنه.اما خواهر پسر خودکشی میکنه وباز همو میبینن ومیفهمند که مادر پسر دورغ گفته.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] t.sh

Fariba aaa

رو به پیشرفت
سطح
1
 
ارسالی‌ها
165
پسندها
195
امتیازها
728
مدال‌ها
2
  • #1,735
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] t.sh

Fariba aaa

رو به پیشرفت
سطح
1
 
ارسالی‌ها
165
پسندها
195
امتیازها
728
مدال‌ها
2
  • #1,736
دختر اسمش نیازه .باباش زندان وتنها تو یه خونه زندگی میکنه که باید تخلیه اش کنه.دختر بخاطر یه موضوع تو دوران کودکی از مردا میترسه واسه همین صورت ودستاشو پوشونده وبه همه میگه سوخته تا کسی نزدیک اش نشه.بایه پسر که دکتر وخونه اش واجاره کرده مجبوری همخونه میشه وازدواج میکنه وپسر اهل اصفهانه.ولی جدا میشن وباباش هم میمیره ولی باز دوباره دکتره میاد وباهاش ازدواج میکنه
 
  • Sad
واکنش‌ها[ی پسندها] t.sh

ELHAMrr

مدیر بازنشسته
سطح
21
 
ارسالی‌ها
3,230
پسندها
10,918
امتیازها
39,473
مدال‌ها
22
  • #1,737
میشه خواهشا چندتا رمان طنز جدید معرفی کنید؟
نمیخوام از طنزهای بی مزه یا کلیشه ای (توهین نیست ب دل نگیرید) باشه یکم جدید باشه ...تازه خنده دار باشه بی مزه نباشه
عشق امازونی
خواهر شوهر
 
آخرین ویرایش
امضا : ELHAMrr

ELHAMrr

مدیر بازنشسته
سطح
21
 
ارسالی‌ها
3,230
پسندها
10,918
امتیازها
39,473
مدال‌ها
22
  • #1,738
سلام دوستان
شدیدا نیاز دارم به رمان همخونه ای...
میشه معرفی کنید؟
قرار نبود رو خوندم
خابگاه
همخونه شیطون من
دلی نمونده بشکنی
 
امضا : ELHAMrr
  • Love
واکنش‌ها[ی پسندها] t.sh

Fariba aaa

رو به پیشرفت
سطح
1
 
ارسالی‌ها
165
پسندها
195
امتیازها
728
مدال‌ها
2
  • #1,739
عمارت ارباب : این طوریه که تو می خوای.
دلبر کوچک : این اینطوری نیست فقط فاصله ی سنی شون زیاده. :458042-4a1d0d9769a8c6431aded852c406c821:
رمان می گل رو بخونید.طلوع از مغرب هم این سبکه.رمان فرستاده هم فاصله سنیشون زیاده
 
آخرین ویرایش

Fariba aaa

رو به پیشرفت
سطح
1
 
ارسالی‌ها
165
پسندها
195
امتیازها
728
مدال‌ها
2
  • #1,740
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا