سلام دوستان
کسی نمیدونه اسم این رمان چیه
دختره با دوستاش تو کافی شاپ قرار داره و تو کافی شاپ با ی پسره اشنا میشه و پسره میگه بیا نقش نامزادم رو بازی کن ،دختره تو ی تصادف خانوادشو از دست میده و حافظشو همینطور ی نفر میاد بهش میگه که من دادشتم و پولاشو بالا میکشه برا همین دیگه به مردم اعتماد نمیکنه خلاصه پیشنهاد پسره رو قبول میکنه کم کم میفهمن که دختره ، دختر عموی همین پسره است و همه خوشحال میشن دختره هم حافظشو به دست میاره میفهمه که قبلا با پسره عمش که اسمش ارتام بوده نامزاد بوده ،
تو این جریانات خودشو و پسره عاشق هم میشن و اخرش ازدواج میکنن پسره شب عروسی میگه من از همون اول تو رو شناختم اما نمیدونستم که حافظتو از دست دادی فک میکردم همه چی یادته و از عمد نمایی پیش ارتام چون ارتام خیلی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.