مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

[Mobina.yahyazade]

سلام
یه رمانی بود دختره میره روستا تا نذاره خواهر ناتنیش باپسر عموی ارباب ازدواج کنه بعد کلی کل کل عاشق ارباب روستا میشه

رمان در آغوش مهربانی

 

[Maryam.Shakibaei]

بچه‌ها؟ کمک کنید. یعنی کسی رمانی که توش پسره فلج باشه رو نخونده؟

من پیش از تو روهم چک کنید

 

[Samieh1270]

نخوندین اینو؟ دختر و پسر ایرانی ان هر ۲ در خارج اقامت دارن و زندگی میکنن و اونجا هم آشنا و عاشق میشن. اگه میشه جواب بدین دوستان.

فک کنم اسمش بی قراره قلبم باشه پسره پزشکه و دختره پرستار

 

[Samieh1270]

سلام
من دنبال یه رمان میگردم که اسم پسره آراده رئیس یه شرکتیه یه دستیار یا منشی خصوصی داره طی یه اتفاقی دختر رو میاره با خودش زندگی میکنه ولی کسی نمیدونه کم کم عاشق هم میشن ولی بخاطر شک دختره باهم اختلاف پیدا میکنن از خونه پسره میره

کسی نمیدونه اسمشو
دختره تو خونه پسره کارشم انجام میده برای تولدش هم کتابی که دوست داره براش میخره ولی میده یه دختر دیگه بهش بده

 

[چیستا]

رمان در آغوش مهربانی

ممنون عزیزم

 

[zahra14]

سلام من یه رمانی خونده بودم که الان اسمش رو فراموش کردم
راجع به دختری بود که وقتی مادرش حامله بود پدرش ولشون کرده رفته با عشقش و حالا این مادر و دختر خارج بودن بعد دختره مادرش میمیره و برای انتقام میاد ایران و میره پیش پدرش و زندگی می‌کنه می‌خواد از زن باباش انتقام بگیره به خاطر همین می‌خواد مخ پسر خشن زنه که از شوهر اولشه رو بزنه و میزنه بعد پسره بهش ...می کنه و دختره ولش می‌کنه و ادامه‌ش رو یادم نیست
ممنون میشم کمکم کنید

جانان عشق چک کنید

 

[mhi]

جانان عشق چک کنید

مرسی

 

[spk]

سلام دوستان
رمانی خوندم که دختره خونوادش رو توی زلزله از دست میده و از بچه های فامیل که زنده مونده بودن نگهداری میکنه. فکر کنم اسم یکی از بچه ها هم علی بود.داستان درباره عاشقی دختره و نگهداری هم زمان از بچه هاست.
اگه کسی اسم رمان رو میدونه راهنمایی کنه لطفا
ممنون

 

[mhi]

با سلام
دنبال یه رمان میگردم اسمشو نمیدونم
داستان درباره یه دختره که با دوستش تو جنگل بودن که یه کتاب پیدا میکنن وقتی بازش میکنن باعث مبشن یه موجود به نام سایه بیدار بشه واز مردم دهکده انتقام بگیره ولی دختره خودشو فدای مردمش میکنه وقتی میرن تو مخفی گاه سایه باید به سایه کمک کنه که تا همسرشو زنده کنه برای همین باید 5تا سنگ رو با کشتن 5پری به دست بیارند
تا همین جاشو یادمه
یه موجود هم توش بود به نام رویا خور که کارش از بین بردن کابوس های بد بود
شخصیت سایه هم یه پسر عمو داشت به نام نیلی که زیر دریا زندگی میکرد


اگه کسی اسم رمانو میدونه خاهش میکنم بهم بگه

من دیدم شما چند دفعه این رو گذاشتین...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[mahsa1377]

سلام بچه ها
یه رمان بود که خیلی وقت پیش خوندمش
درمورد یه دختر(اسمشم سونا بود انگار) بود که توی جنوب داشت تو دانشگاه هتل داری میخوند، ترم آخرش بهش خبر میرسه که بردار دوقلوش خودکشی کرده، بعد از اون میاد میره شمال و مسولیت هتل خانوادگیشون رو به عهده میگیره توی اون مدت یه آژانس مسافر بری باهاش قرار داد میبندند که دختره بعدا عاشق مسئول آژانس (برادر بزرگه خانواده) میشه ولی یه مدت بعد از ازدواجشون میفهمه همه این که این خانواده نزدیکش شده و عاشق پسره شده نقشه پسره و خانواده پسره بوده تا خانواده دختره( به خصوص بابای دختره) رو زمین بزنند ، بعدا میفهمه خودکشی داداششم نقشه همین خانواده بوده
لطفا اگه کمکم کنید

رمان جان و شوکران