سلام
یک رمانیو که فقط قسمت آخرشو خوندم اسمشو میخوام
دختر و پسره توی عروسی باهم آشنا میشن که اسم پسره فکر کنم سامیاره بعد این دوتا میرن هر کدوم جداگانه میرن تو حیاط که بارون میاد باهم میرن توی اتاق عقد که در اتاق عقد از تو قفل میشه و دختره برای پسره پیانو میزنه اسم دختره نازیلایه و یک خواهر دوقلو داره به اسم نازلی و یک داداش به اسم باراد فکر کنم بعد اینا بچه که بودن مامان باباشون میمیرند و عمه ها و عموهاشون هر کدوم از اینا رو میدن به یک خانواده و بعد چندسال همه همو پیدا میکنن
.
.
.
همه اینارو تو قسمت آخر فهمیدم حالا کسی اسمشو میدونه؟!