نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

ایمو

رو به پیشرفت
سطح
3
 
ارسالی‌ها
206
پسندها
262
امتیازها
1,413
مدال‌ها
5
  • #2,321
پسر داستان خیلی ساده س. اصلا سیاست نداره و زرنگ نیست. با هر حرف دروغی هم گول می خوره. و اینکه پول هم داره. دختر کلاهبرداری پیدا میشه و کلی برنامه می ریزه و نقشه برای پسره می کشه که اون رو عاشق خودش کنه طوری که پسره بهش اعتماد کنه و بعد همه ی پول های پسره رو برداره و فرارکنه. توی داستان پسر ساده ی ما هم به این دختره دل می بنده و عاشقش میشه. وقتی اینا وارد رابطه میشن کم کم دختره از کاری که می خواد بکنه پشیمون میشه و از سادگیه پسره عذاب وجدان میگیره.
این خلاصه ی ۱ رمانی بود که ۲ سال پیش توی ۱‌ سایتی دیدم ولی هر چی میکنم یادم نمیاد اسم این رمان چی بود. کمک کنین ممنون. :1043426568:
 

Hilaaa

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
0
امتیازها
0
  • #2,322
سلام من دنبال ی رمانم خیلی وقت پیش خوندم ی دختره ک خیلی شیطون خیلی اتفاقی با پسری اشنا میشه ک انگار افسردگی داره دختره پسره رو مجبور میکنه کارایی ک خودش انجام میده رو انجام بده
 

ایمو

رو به پیشرفت
سطح
3
 
ارسالی‌ها
206
پسندها
262
امتیازها
1,413
مدال‌ها
5
  • #2,323
سلام من دنبال ی رمانم خیلی وقت پیش خوندم ی دختره ک خیلی شیطون خیلی اتفاقی با پسری اشنا میشه ک انگار افسردگی داره دختره پسره رو مجبور میکنه کارایی ک خودش انجام میده رو انجام بده
(تمنا برای نفس کشیدن) نیست ؟
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Kia1995

Mmasoudd

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
9
پسندها
1
امتیازها
3
  • #2,324
سلام دوستان عزیز
خلاصه یه رمان یادمه دنبال اسم کتابش هستم ممنون میشم یادآوریش کنید مرسی/گل/


یک روزی ازروزای قشنگ خداعسل وساینا قصه ما

میرن بیرون 2تاآقاپسرگل که اسم یکیشون یاشاراون یکی رونمیدونم شرمنده

مزاحم عسل وساینا میشن (باماشین)عسل می افته روی زمین دوست شجججاع یاشار فرار می کنه!!!

یاشار با سایناعسل رو میبرن بیمارستان جرقه آشنایی این دوتا عاشق اینجا زده میشه

خلاصه باهم خییییییلی صمیمی میشن ...

مامان ساینا قبلا بایک پسری به نام هادی دوست بوده که به دلایلی به زندان می افته دوست هادی با مامان

ساینا ازدواج می کنه...

وقتی هادی از زندان میادبیرون ومی فهمه چی شده اول ازهمه عشقش که مامان ساینا بوده رو میکشه

یک نامه هم می نویسه(همه چیرو می نویسه) میزاره کنار عشقش

چیزی نمیگذره که...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

_helen_km

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
4
پسندها
1
امتیازها
0
  • #2,325
سلام
یه رمانی بودکه یه زن بیوه ای بود که یه دختر کوجیک داشت و خودش کار میکرد و خرج خانواده اش رو میده و یه خواهر کوچیک تر از خودش داره و این خواهره یه دوست پسر داره که مسر حاجیه و اون خواهر بزرگه میفهمه و از یه پارتی خواهرش رو میاره بیرون و پسر حاجی خواهر رو میبین۶ ولی نمیدونه خواهر دوست دخترشه
من تا همین جای رمان رو خوندم:/
ممنون میشم اسمش رو بهم بگین
اسمش رو اگه فهميدي به منم بگو ممنون
 

Hamtaa

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
15
پسندها
15
امتیازها
40
  • #2,326
ببخشید دوستان کسی رمان تقاص دلبستگی رو نداره؟؟
 

Samieh1270

رو به پیشرفت
سطح
1
 
ارسالی‌ها
120
پسندها
192
امتیازها
668
مدال‌ها
2
  • #2,327

Noono23

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
15
پسندها
21
امتیازها
40
  • #2,328
سلام کسی میدونه رمان همین که کنارت نفس میکشم جلد دوم داره یا نه؟
 

Aabbcc

رو به پیشرفت
سطح
2
 
ارسالی‌ها
155
پسندها
176
امتیازها
728
مدال‌ها
3
  • #2,329
سلام
میشه رمانی معرفی کتید که دختره یه مشکل روانی داشته باشه یا بخاطر گذشته تلخی که داشته یه اختلالاتی داشته باشه یا کلا این جور چیزا و پسره ازش مراقبت کته یا دکترش باشع؟
 

zahra14

رفیق جدید انجمن
سطح
0
 
ارسالی‌ها
96
پسندها
105
امتیازها
578
  • #2,330
سلام یه رمان هست پسره اسمش کیارش فکر کنم خانزاده بعد پسر برادرش که اسمش داریوش که 14 سالش قراره خان بعدی بشه برای همی داریوش با یه دختری به اسم گلناز که 12 سالشه ازدواج میکنه ولی این دو تا چون بچه ان بلد نیستن وارد رابطه بشن مادر کیارش ازش میخواد که به این دو تا رابطه یاد بده اما این دو خنگن یاد نمیگیرن کلا کیارش دیوونه کردن بذای یه دستمال خونی....لطفا هر کس اسمش میدونه بگگه فکر کنم انلاین داخل تلگرام
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا