رمان دوباره يه دختره بود كه خيلي زشت و تپل بوده و تو دانشگاه از يه پسره خيلي خوشش ميومده پسر برا شرط بندي مياد طرفشو باهاش دوست ميشع و بعد كه ديگه جدا ميشن پدر دختره پليس بوده و پيره هم خلافكار و دختر بعد از يه مدت از خارج برميگرده اما خيلي تغيير كرده هم خوشگل شده و هم خوش هيكل و پسره رو جذب خودش ميكنه
رمانی رومیخوام که دختره عاشق دوست باباش میشه باباش هم شیمیایی جنگ بوده وباهم پنهونی ازدواج می کنندبعدپسره میره براکنفرانس پزشکی وقتی برمیگرده روزعقددخترست باپسرهمسایه
سلام رمانی که پسره عاشق یه دختره بیوه میشه بعد میره ببینه دختره چجوریه چیکارس و اینا میفهمه دختره توی تاکسی عاشق رانندش میشه و بعدش تلفنی باهاش در ارتباطه ولی مجبورش میکنن با پسرعموش ازدواج کنه بعد با پسر راننده صیقه میکنه حامله میشه بعد میگه بچه واسه پسر عموعش باهاش ازدواج میکنه روز زایمانش پسرعموعه میمیره اسمش چیه؟
سلام یه رمان بود که برادر دختره خیلی غیرتی بود عمش اینام با اونا زندگی میکردن دختره یه روز با دخترعمش یا دوستش میره خرید پسری که عاشقش بوده دنبالشون میاد تا با دختره حرف بزنه و داداش دختره میبینه و فک میکنه مزاحمه باهاش درگیر میشه پسره رو به کشتن میده قتل غیر عمد برادره پسره برای آزادی برادره دختره شرط میذاره دختره باهاش ازدواج کنه