نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

رها1375

رفیق جدید انجمن
سطح
0
 
ارسالی‌ها
87
پسندها
74
امتیازها
178
مدال‌ها
1
  • #3,341
سلام
من دنبال رمانی هستم که دختره باباش میمیره بعد مامانش میخواد با دوست برادرش{ دایی دختر} که قبلا دوستش داشته ازدواج کنه و دختره راضی نیست . یه جاییش یادمه دختره با فکر کنم پسر داییش نامزده و دختره رو میفرستن ترکیه میاد تا مامانش با دوست دایش عقد کرده
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

♣♥Roghaeih♥♣

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
45
پسندها
87
امتیازها
103
  • #3,342

j.pari

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
7
پسندها
10
امتیازها
33
  • #3,343
سلام یه رمان بود دختره نصف شب از خواب پرید شروع کرد ب کشیدن نقاشی یه پسره و پسره م همون شب از خواب پرید و چشای سبز دختره رو تو خواب دیده بود بعد چند وقت همو تو کیش دیدن و عاشق هم شدن .. اسم پسره سیاوش بود فک کنم بعد بابای پسره چون با مامان دختره از قدیم مشکل داشت نذاشت پسرش با این دختره ازدواج کنه و جداشون کرد بعد دختره ازدواج کرد و چون شوهرش جاسوس بود بعد چند سال کشتنش ، بعدش فهمید پسره چقد عاشقش بوده و بخاطر خودش از هم جدا شدن رفت اصفهان باهم ازدواج کردنو بچه اوردن تهش
رمان تقاص
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

♣♥Roghaeih♥♣

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
45
پسندها
87
امتیازها
103
  • #3,344
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

چکامه

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
4
امتیازها
0
  • #3,345
سلام دوستان
یه رمان بود که دختره با برادر همکلاسیش ازدواج میکنه و بعد چون پسره خیلی بدهو روانی هست ، دختره افسرده میشه و از پسره جدامیشه و روانشناسش اون رو به یه گروه کوهنوردی معزفی میکنه که با یه پسره توی گروهشون اشنا میشه
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

=(-ZiZi

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
111
پسندها
654
امتیازها
3,803
مدال‌ها
6
  • #3,346
دنبال رمانی ام که بعد از ازدواج دختر و پسر روایت شده باشه و حوادثی که رخ می ده رو تعریف کنه مثل تیوا
 
امضا : =(-ZiZi
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Nazgol.gh

رفیق جدید انجمن
سطح
0
 
ارسالی‌ها
53
پسندها
95
امتیازها
123
  • #3,347
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

فرزان

نویسنده افتخاری
سطح
20
 
ارسالی‌ها
1,042
پسندها
13,381
امتیازها
33,373
مدال‌ها
18
  • #3,348
سلام
رمان دباره دختری بود که با داییش زندگی میکرد و طراح لباس مردونه بود و برای یه آقایی کار میکرد و خواهرش وقتی از خارج برگشت و فهمید این دختر به صاحب کارش که مدل هم هست علاقه داره اون پسر رو فریب داد و باهاش ازدواج کرد
اسم رپان رو میخوام:)
 

Kim.Zahra

کاربر حرفه‌ای
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,463
پسندها
6,504
امتیازها
27,173
مدال‌ها
14
  • #3,349
سلام
دنبال یه رمانی هستم زیاد چیزی ازش یادم نیست که دختره عاشق کره هست.بعد میره کره و اونجا یکی رو میبینه اونوقت همدیگه رو دوست دارن بعد دختره برمیگرده ایران پسره از کره میاد ایران
یه چیزی از آخرای رمان یادمه که بارون میومد و پسرم که ایران بود چتر نداشت دخترم میاد چترشو میگیره بالا سرش بعد همدیگه رو میبینن
اگه میشه کمکم کنید خیلی ممنون
 
امضا : Kim.Zahra

مینو۸۲

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
3
امتیازها
0
  • #3,350
سلام
رمان دباره دختری بود که با داییش زندگی میکرد و طراح لباس مردونه بود و برای یه آقایی کار میکرد و خواهرش وقتی از خارج برگشت و فهمید این دختر به صاحب کارش که مدل هم هست علاقه داره اون پسر رو فریب داد و باهاش ازدواج کرد
اسم رپان رو میخوام:)
رمان فرشته های سفید شیاطین سیاه و آدمهای خاکستری
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا