نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

♣♥Roghaeih♥♣

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
45
پسندها
87
امتیازها
103
  • #3,541
سلام
یک رمان بود در مورد دختری که شیطون بود خیلی ، بعد مامان باباش هم خیلی عاشق هم بودن ، بعد این دختره با دوست های دانشگاهیش (فکرکنم )میرن پیک نیک یا حالا اردو ، توی اردو این دختر رو میدزدن و همه نگران میشن و دلشون تنگ میشه و نگرانن ، این دختره اسیر میمونه این دزد ها هم اذیتش میکنن که با یه دزد دیگه هم اونجا رو به رو میشه که در واقع پلیس بوده ، بعد انگار قراره این دختر رو بفروشن که میفهمه سر دسته اینا فامیلش بوده فکر کنم یا دوست پسر قبلیش ، اون پسر پلیسه هم عاشق این دختره شده ولی دختره رو میفروشن به یه پیر مرد که از شیرین زبون بودن دختره خوشش اومده پول دار هم بود و........یادم نی ، لطفا بهم بگید خیلی وقته دنبالشم
سلام عزیزم
از...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Sara_heidari

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
13
پسندها
15
امتیازها
33
  • #3,542
سلام
اگه اسم این رمان رو میدونید خواهشا بگید
رمان درمورد یه دختر بود که فکر کنم با دوستش یا خواهرش واسه انتقام گرفتن از یه نفر میره خونه ی خان روستا و خان چند دفعه اون رو کتک میزنه دختره یه پسرعمو داره اسمش کیهانه و دختره اسمشو روزنامه کیهان صدا میزنه
 

Sara_heidari

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
13
پسندها
15
امتیازها
33
  • #3,543
سلام من خیلی وقت پیش یه رمان خوندم الان اسمش یادم رفته:(
رمان درمورد یه دختر(لجباز و شیطونه) که رفته خارج(فکر کنم امریکا) و بخاطر اینکه بهش اقامت بدن این دختر و دوست برادراش نقش زن و شوهر رو بازی میکنن مامور میاد بازدید از خونه شون که ببینه واقعا زن و شوهر هستن یا نه
واخرش هم عاشق همدیگه میشن
میشه لطف کنید اسمشو بگید
دوستان رمان شبیه به این رو هم نخوندید؟
از رمان های قدیمی نود هشتیا بود
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

سپیده م.ی

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
18
پسندها
16
امتیازها
40
  • #3,544
من دنبال یه رمانی میگردم که اسم دختره فکر کنم شادی بود و بیماری قلبی داشت بعد یه بار تو مدرسه با همکلاسیش دعواش میشه و میر ه دفتر ولی تو دفتر حالش بد میشه من خیلی دنبال این رمان گشتم ممنون میشم اگر می تونید بهم بگید در ضمن اسمش چشمهایت هم نیست مرسی
 

BIANCO

کاربر انجمن
سطح
20
 
ارسالی‌ها
400
پسندها
11,710
امتیازها
27,973
مدال‌ها
17
  • #3,545
سلام
اگه اسم این رمان رو میدونید خواهشا بگید
رمان درمورد یه دختر بود که فکر کنم با دوستش یا خواهرش واسه انتقام گرفتن از یه نفر میره خونه ی خان روستا و خان چند دفعه اون رو کتک میزنه دختره یه پسرعمو داره اسمش کیهانه و دختره اسمشو روزنامه کیهان صدا میزنه
سلام قشنگم
ببین عشق ارباب نیست
 
امضا : BIANCO
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

حیران

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
170
پسندها
499
امتیازها
5,063
مدال‌ها
6
  • #3,546
سلام رمانه اینجوری بود که پسره فلج شده بود براش پرستار میگیرن بعدها عاشقه پرستاره میشه خوب میشه به کسی نمیگه چون میدونسته مرستاره میره برا همین به خانوادش میگه باید ازدواج کنن چون زنه راحت نیستم بعد وقتی ازدواج میکنن مرده گیر میده به پرستار تو زنمی و اینا پرستاره هم محبور میشه فقط شبا پیشش باشه. بعد یه روز پسره ...دختره رو با دستش میزنه بعد معلوم میشه پسره حالش خوب بوده پرستاره هم میره ..
کسی تا حالا خونده؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : حیران
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Mitra.j

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
3
امتیازها
0
  • #3,547
سلام دوستان
خیلی وقته دنبال یه رومان میگردم که خیلی وقت پیش خونده بودم.
درمورد یه پسریه که هر شب شیرین « همون شیرین معشوقه ای فرهاد رو میگم» به خوابش میاد و داستان خودش و فرهاد و خسرو رو به زبان خودش برای پسره تعریف می‌کنه...
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Mitra.j

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
3
امتیازها
0
  • #3,548
رومان پسری که هر شب شیرین « همون معشوق فرهاد» میاد به خوابش و داستان خودش و خسرو و فرهاد رو برای پسره از یه دید دیگه تعریف می‌کنه.
رومانش طنزه
 

sama_tor

رو به پیشرفت
سطح
9
 
ارسالی‌ها
108
پسندها
1,099
امتیازها
6,403
مدال‌ها
8
  • #3,549
سلام ببخشید یه رمان بود دقیق یادم نی داستانش درمورد یه دختره بود که شوهرش بخاطر دوست زنه باهاش ازدواج کرد
بخاطر اینکه معشوقش که دوست دختره رو ببینه ازدواج کرد دختره نقاش بود
بعد مامانش میمیره دختره درخواست طلاق میده یه شب یکی از لاتای کوچشون میاد خونه دختره بعد باهاش درگیر میشه دختره فرار میکنه میره خونه خودش و شوهرش
انتخاب دوم
 
امضا : sama_tor
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Blue dream

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #3,550
سلام دوستان
رمانی ک دنبالشم درباره ی دختریه ک خونه ش اتیش میگیره مجبور میشه بره با خواهرش ک تازه با یه پسر پولدار اردواج کرده زندگی کنه شوهر خواهرش دوتا داداش دوقلو داره جفت داداشا عاشق دختره میشن یکی از داداشا هم مشکل قلبی داره
ممنون میشممم اسمشو بگید :praying::(
دلواپس توم
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا