مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

[Srslm]

سلام
پسره و برادرش برای خاطر انتقام وارد زندگی دختره و خواهرش می شن
اولش طرح دوستی می چینن
ولی بعدش جدی‌تر میشه
از همون اولم تو شرکت پدر دخترا سرمایه گذاری می کنن و اونو هم ورشکست می کنن
اسمشو هر چی فک می کنم یادم نمی یاد
ایا کسی اسمشو می دونه ؟

 

[Raha.380]

سلام دوستان من دنبال رمانیم با موضوع اینکه دختر تو انگلیس زندگی می کرده ولی مادر پدرو برادر کوچیکشو تو تصادف از دست داده وحالا با برادر بزرگترش میاد ایران اول عاشق پسر داییش میشه که بعدا طی ماجراهایی می فهمه که داییشه بعد از این شکست با پسر عموش ازدواج می کنن فقط بصورت توافقی پسر عموش دکتره و دختره هم بعد از شکست عشقی اولش کنار پسر عموش پزشکی میخونه کسی میدونه اسم رمان چیه

 

[Ash;]

سلام دوستان من قبلایه رمانی خوندم اما نمیدونپ اسمش چیه رمانه راجب این بود که دختره وپسره عاشق هم میشن وبعدیه سری اتفاق ها پسره میگه من یه هفته میخوم برم امریکاوبیام بعداین پسره ودختره باپدربزرگ ومادربزرگشون خوب بودن اونجا پسره بایکی از همکارایه زنش عکس میگیره دختره هم فک میکنه پسره دورش زده تااینکه پسره میاد ایرانوبعدش میاد خونه مادربزرگشون ومیره سراغ دختره وهمه چیو واسش توضیح میده وباهم اشتی میکنن......کسی اسمشومیدونه؟؟ممنون میشم اگه بگید اسمشو

اگر اشتباه نکنم لحظه دلواپسی باید باشه.
شخصیت‌هاشون پروا و پارسا بودن دیگ؟!

 

[حیران]

یکی دیگه هم اینکه دختره دوست برادرش رو دوست داره اوناهم میان خواستگاریش و باهم ازدواج میکنن ولی دختره باردار نمیشه جاریش که باردار میشه می‌ره و ازش پرستاری می‌کنه تو زندگیشون خیلی ماجرا دارن که آخر دختره باردار میشه

سلام رمان ویار فکر کنم باشه

 

[zariii_]

سلام رمانی رو میخواستم که یکی از شخصیت های داستان که اسمش امیر محمد هست خواننده است

روز 93 از خانم نیلوفر قائمی فر ؟

 

[zariii_]

سلام من دنبال رمانی میگردم که داستانش اینجوری باشه که دختره رو بیگناه به یه جرمی گرفته باشن ممنون میشم اگر کسی میدونه بهم بگه

سلام
در چشم من طلوع کن
عشق و احساس من و جلد دومش ابی به رنگ احساس من

 

[الف.الف]

رمانی که دختر عمو و پسر عمو به اجبار پدر بزرگ باهم از دواج میکنند و عکس های فتو شاپ به دست شوهر دختر میوفته که بخاطر اونا شوهر دختررو هرروز کتک میزنه و بعد میفهمه فتوشاپ بوده‌.
اونا فک میکنن زنش حاملس ولی بعدا میفهمن که لخته های خونی بوده.زن از شوهرش متنفر میشه ولی دوباره زندگیشون خوب میشه.
ممنون میگم اسمشو بگید

 

[الف.الف]

رمان پسرغیرتی

 

[LEYLA MOSLEHI]

عابر بی سایه

من خودمو کشتم تا این اسمشو بفهمم دمت گرم

 

[amin tiam]

روز 93 از خانم نیلوفر قائمی فر ؟

ممنون . ولی این نیست