سلام دنبال اسم یک رمانم که دختره پیش عموی ناتنیش که فکرکنم اسمش محمد بود زندگی میکنه که حسابداریک شرکته وعموهه مجبورش میکنه باهاش ازدواج کنه چون دختره خونوادش همه فوت شدن دختره از عموش که حالاشوهرشه فوت وفن حسابداری رویادمیگیره وتوی کارش خرفه ای میشه شوهرش فوت میکنه ودختره جاشوتوی شرکت میگیره وهیچ کسی هم خبرنداره ایناازدواج کردن ودرگیر یک پرونده کلاهبرداری میشه که یک طرف پرونده زندانیش میکنه باکمک همین دختره مرونده کلاهبرداری رو حل میکنه فکرکنم دختره بعدهامادرش روپیدامیکنه که خادج از کشور بوده