- ارسالیها
- 424
- پسندها
- 11,253
- امتیازها
- 27,613
- مدالها
- 15
- سن
- 18
سلام یه رمانی بود که تو یه روستا یه خونه ای اتیش میگیره بعد آیسل که روانپزشکم هس از خارج میاد برا خسارتی که باید بده بابت اتیش سوزی، خواهر و مادرشم میمیرن، اسم خواهرش آیسان بوده، بعد ارباب اون روستا مسیح بود و یه داداشم به اسم ماکان داشت
؟؟؟
؟؟؟