متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Negar.Dayani

مدیر بازنشسته
سطح
19
 
ارسالی‌ها
424
پسندها
11,253
امتیازها
27,613
مدال‌ها
15
سن
18
  • #4,461
سلام یه رمانی بود که تو یه روستا یه خونه ای اتیش میگیره بعد آیسل که روانپزشکم هس از خارج میاد برا خسارتی که باید بده بابت اتیش سوزی، خواهر و مادرشم میمیرن، اسم خواهرش آیسان بوده، بعد ارباب اون روستا مسیح بود و یه داداشم به اسم ماکان داشت
؟؟؟
 
امضا : Negar.Dayani
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

mehrazar

رفیق جدید انجمن
سطح
1
 
ارسالی‌ها
79
پسندها
134
امتیازها
578
مدال‌ها
2
  • #4,462
سلام من دنباله ی رمانی هستم ک خانواده دختره انگار ب قتل رسیدن میره اداره پلیس ولی میگن ک فقط ی نفرمیتونه کمکت کنه اونم ی سرگردیه ک دیگ کارنمیکنه میره ولی سرگرد میگه ب شرطی ک بامن باشی راستی ی مار هم داره ک دختربا دیدنش از حال میره
پشتم باش
 

mehrazar

رفیق جدید انجمن
سطح
1
 
ارسالی‌ها
79
پسندها
134
امتیازها
578
مدال‌ها
2
  • #4,463
رمان‌در‌مورد‌‌‌یه‌دختر‌با
دوتا‌پسره‌که‌باهم‌خواهر
وبرادرن‌واین‌۳تاخواهر
وبرادر‌خیلی‌شیطون‌و
باهوشن‌ویه‌روزی‌
تصمیم‌می‌گیرن‌که‌بدون‌
اجازه‌پدر‌مادرشون‌برن
شمال‌‌میرن‌شمالو‌یه‌نامه
برا‌پدرمادرشون‌می‌زارن
که‌ما‌برای‌‌تفریح‌چند‌
روزی‌میریم‌شمال‌خلاصه
اونا‌می‌رسن‌شمالو‌و‌
تصمیم‌می‌گیرن‌که‌برن
به‌جنگل‌بعد‌تو‌جنگل‌یه
پسری‌رو‌می‌بینن‌که‌
بیهوش‌افتاده‌و‌میارنش
خونشون‌‌و‌دختره‌که‌تو
هک‌و‌اینجور‌چیزا‌خیلی
وارده‌گوشی‌پسره‌رو
هک‌می‌کنه‌و‌می‌فهمه
که‌پسره‌پلیسه‌و‌توی‌یه
ماموریته‌‌خلاصه‌یه‌
اتفاقاتی‌می‌یفته‌و‌‌این‌۳
تا‌با‌اون‌پسره‌دوست‌
‌میشن‌و‌از‌طریق‌اون‌
میفهمن‌که‌پلیس‌نیاز‌
به‌‌کسایی‌‌داره‌که‌هک‌بلد
باشن‌واز‌اون‌جایی‌که‌اون‌
۳‌تایه‌گروه‌‌خطرناک‌که‌...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

mehrazar

رفیق جدید انجمن
سطح
1
 
ارسالی‌ها
79
پسندها
134
امتیازها
578
مدال‌ها
2
  • #4,464
سلام می دونید اسم این رمان چیه؟
تو فکر بودم که یهو خودکارم از دستم افتاد زمین نگاهم افتاد رو استاد که با اخم غلیظی داشت نگام میکرد:
_خانوم کریمی حواستون به کلاس‌ هست؟؟
لطفا هواستونو جمع کنید وگرنه باید از کلاس برید بیرون...
صدای اشکان بلند شد: استاد چرا دعواش میکنین چون من امروز ازش خواستگاری کردم الان فکرش مشغوله...
ترسیده به استاد نگاه کردم خشمگین نگاشو دوخت به اشکان و داد زد:
- چه زری زدی مرتیکه؟
از زن من خواستگاری کردی؟؟...
کسی اینو میدونه؟
 

n.rahmani

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
8
پسندها
16
امتیازها
33
  • #4,465
سلام یه رمانیه اسمشو پیدا نمیکنم اصلا
دختره درحال گرفتنع تخصصه بعد بخاطر حاشیه سازیاش با هومن میره ت بخش اورژانس ولی یبار موقع احیا دمتر بخش میبینتش برشمیگردونه تپ بخش
بعد اینم یوسف هم دانشگاهیش بعده یه مدت میبینه عاشقش میشه اما یوسف زن داشته زنشم حامله بوده(اسم زنش کتی بود)بعد یوسف تا میفهمه کتی حاملس تصادف میکنه میمیره بعد این مجبور میشه بخاطر عقدنامش با یوسف با این دکتره ازدواج کنه چون خانواده یوسف داشتن میفهمیدن قضیرو
بعد دیگه هیچی دیگه یواش یواش عاشق میشن ینی اسم همه شخصیتا یادمه به جز شخصیت اصلیا کسی میدونه بگه دارم دیوونه میشم
عبور از غبار رو چک کن
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

asgari

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
3
امتیازها
0
  • #4,466
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

mehrazar

رفیق جدید انجمن
سطح
1
 
ارسالی‌ها
79
پسندها
134
امتیازها
578
مدال‌ها
2
  • #4,467

mehrazar

رفیق جدید انجمن
سطح
1
 
ارسالی‌ها
79
پسندها
134
امتیازها
578
مدال‌ها
2
  • #4,468

سپیده م.ی

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
18
پسندها
16
امتیازها
40
  • #4,469
سلام من دنبال یه رمان میگردم که دختره خودش و پسر جا میزنه میره خونه یه پسر ولی یادم نیست برای چی به احتمال زیاد برای پرستاری بود بعد اتفاقاتی میفته که دختره با پسره ازدواج میکنه و دوقلو میاره اسمش و یادم نیست ممنون میشم هر کی میدونه بهم بگه راستی رمان نیما نیست تو رو خدا هر کی میدونه زودتر بهم بگه
کسی اسم این و نمیدونست
 

ستاره۱۲۳۴۵

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #4,470
سلام من یه رمان خوندم اسمش یادم نمیاد .رمان درباره یه مجری تلویزیون بود که اسمش آرش بودومجری برنامه سال تحویل شبکه سه و ماه رمضان بود و چشمش عسلی بود که با یه دختر تصادف میکنه و بعداز اون باهم آشنامیشن و ازدواج میکنند.و اینکه مطمئنم اسم رمان مجری محبوب من نبود.ممنون میشم هرکی میدونه بگه.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا