متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

shp77

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
4
پسندها
5
امتیازها
0
سن
26
  • #4,451
یک رمانی بود ک خواعر دختره همسر خان یک روستا بود ولی یه اتفاقاتی افتاده ک دختره رو کشته بودن حالا خواهرش از خارج اومده ک دلیلشو پیدا کنه و ته ماجرا با خان عروسی میکنه
 
امضا : shp77
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Fereshshtkhakpuor

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
2
امتیازها
0
  • #4,452
سلام .
کسی اسم این رمان را میدونه که شخصیت اصلی رمان با یک پلیس ازدواج میکنه فکر کنم اجباری چون پسره دوسش نداشت بعد دشمنای پلیسه دختره رو گروگان میگیرن و میگن که یا واسه ما فلان کار و میکنی یا زنت رو میکشیم پلیسم میگه بکشیدش من اونو دوستش ندارم برام مهم نیست که باهاش چیکار میکنید بعد گوشی رو قطع میکنه دزدها هم حرف هاش رو میشنون دختر رو ولش میکن دختره ام از پلیسه طلاق میگیره حامله هم بود چند سال بعد که بچه اش بزرگتر شده پلیسه میاد سراغش و بچه رو ازش میگیره ومیگه اگه بچه رو میخوای ش باید دوباره زنم بشی
کسی میدونه راهنماییم کنه
ممنون میشم
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Fereshshtkhakpuor

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
2
امتیازها
0
  • #4,453
یه رمان میخواستم که نقش اولش خانم وکیله از شوهرشم طلاق گرفته همسایهاشون بهش تهمت زدن ولی اخرش شوهر برمیگرده یه پسره ۱۰سالم دارن اخرم شوهره بخاطر مریضیش گور میشه
بعد یه همسایه باردار داره که یکمی با شوهرش مشکل داره
و خانم وکیل اخر رمان میفهمه که مجرم اصلیه پروندش برادر شوهرشه
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

الف.الف

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
23
پسندها
39
امتیازها
40
  • #4,454
سلام دنبال رمانی میگردم که پدر دختر همسر دوم داره و جدا زندگی میکنه خواهرش با پسر عمش ازدواج میکنه و دختره بعد از یک نامزدی ناموفق که جدا میشه با پسر دو رگه اشنا میشه که رییس شرکتی هست که دختره اونجا کار میکنه و مادر پسره یک دکتره خارجیه فکر میکنم اسم پسر الکس باشه که یک برادر هم داره
نقش نگار
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

❦ATEFEH❦

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
21
پسندها
52
امتیازها
90
  • #4,455
رمان‌در‌مورد‌‌‌یه‌دختر‌با
دوتا‌پسره‌که‌باهم‌خواهر
وبرادرن‌واین‌۳تاخواهر
وبرادر‌خیلی‌شیطون‌و
باهوشن‌ویه‌روزی‌
تصمیم‌می‌گیرن‌که‌بدون‌
اجازه‌پدر‌مادرشون‌برن
شمال‌‌میرن‌شمالو‌یه‌نامه
برا‌پدرمادرشون‌می‌زارن
که‌ما‌برای‌‌تفریح‌چند‌
روزی‌میریم‌شمال‌خلاصه
اونا‌می‌رسن‌شمالو‌و‌
تصمیم‌می‌گیرن‌که‌برن
به‌جنگل‌بعد‌تو‌جنگل‌یه
پسری‌رو‌می‌بینن‌که‌
بیهوش‌افتاده‌و‌میارنش
خونشون‌‌و‌دختره‌که‌تو
هک‌و‌اینجور‌چیزا‌خیلی
وارده‌گوشی‌پسره‌رو
هک‌می‌کنه‌و‌می‌فهمه
که‌پسره‌پلیسه‌و‌توی‌یه
ماموریته‌‌خلاصه‌یه‌
اتفاقاتی‌می‌یفته‌و‌‌این‌۳
تا‌با‌اون‌پسره‌دوست‌
‌میشن‌و‌از‌طریق‌اون‌
میفهمن‌که‌پلیس‌نیاز‌
به‌‌کسایی‌‌داره‌که‌هک‌بلد
باشن‌واز‌اون‌جایی‌که‌اون‌
۳‌تایه‌گروه‌‌خطرناک‌که‌
‌پلیس‌دنبالشه‌واینا‌به‌
پلیس‌می‌گن‌ما‌کمکتون‌...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

❦ATEFEH❦

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
21
پسندها
52
امتیازها
90
  • #4,456
رمان‌در‌مورد‌‌‌یه‌دختر‌با
دوتا‌پسره‌که‌باهم‌خواهر
وبرادرن‌واین‌۳تاخواهر
وبرادر‌خیلی‌شیطون‌و
باهوشن‌ویه‌روزی‌
تصمیم‌می‌گیرن‌که‌بدون‌
اجازه‌پدر‌مادرشون‌برن
شمال‌‌میرن‌شمالو‌یه‌نامه
برا‌پدرمادرشون‌می‌زارن
که‌ما‌برای‌‌تفریح‌چند‌
روزی‌میریم‌شمال‌خلاصه
اونا‌می‌رسن‌شمالو‌و‌
تصمیم‌می‌گیرن‌که‌برن
به‌جنگل‌بعد‌تو‌جنگل‌یه
پسری‌رو‌می‌بینن‌که‌
بیهوش‌افتاده‌و‌میارنش
خونشون‌‌و‌دختره‌که‌تو
هک‌و‌اینجور‌چیزا‌خیلی
وارده‌گوشی‌پسره‌رو
هک‌می‌کنه‌و‌می‌فهمه
که‌پسره‌پلیسه‌و‌توی‌یه
ماموریته‌‌خلاصه‌یه‌
اتفاقاتی‌می‌یفته‌و‌‌این‌۳
تا‌با‌اون‌پسره‌دوست‌
‌میشن‌و‌از‌طریق‌اون‌
میفهمن‌که‌پلیس‌نیاز‌
به‌‌کسایی‌‌داره‌که‌هک‌بلد
باشن‌واز‌اون‌جایی‌که‌اون‌
۳‌تایه‌گروه‌‌خطرناک‌که‌...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Haha
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

تسنیم

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
44
پسندها
65
امتیازها
103
  • #4,457
یک رمانی بود ک خواعر دختره همسر خان یک روستا بود ولی یه اتفاقاتی افتاده ک دختره رو کشته بودن حالا خواهرش از خارج اومده ک دلیلشو پیدا کنه و ته ماجرا با خان عروسی میکنه
رمان:عشق ارباب
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

مامان مریم

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #4,458
سلام.رمانی که اسم شخصیتهاش دنیا و امیر هستش و با هم دخترعمو پسرعمو هستند.دو خانواده همراه عمه شون باهم زندگی میکنند به درخواست پدر بزرگشون باهم ازدواج میکنند طی مشکلاتی که باهم دارن دختره از خونه میره ولی در آخر باهم خوب میشن.اسمش رو میدونید؟
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

anhit

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #4,459
وا
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

asgari

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
2
پسندها
3
امتیازها
0
  • #4,460
سلام من دنباله ی رمانی هستم ک خانواده دختره انگار ب قتل رسیدن میره اداره پلیس ولی میگن ک فقط ی نفرمیتونه کمکت کنه اونم ی سرگردیه ک دیگ کارنمیکنه میره ولی سرگرد میگه ب شرطی ک بامن باشی راستی ی مار هم داره ک دختربا دیدنش از حال میره
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا