متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Hamraaz00

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #4,441
سلام من دنبال اسم یه رمان میگردم ممنون میشم کمکم کسی اگه میدونه بگه...داستان درباره ی یه دختر بود ک تو بچگیاش اضافه وزن داشته همه ام اذیتش میکردن رفیقش یه پسره بوده ک همیشه با همدگیه بودنبه پسره علاقه داشته بچگیاش ولی ی روز میشنوه ک پسره ام داره مسخرش میکنه از اونجا به بعد بیخیال پسره ام میشه و فقط رفیقش میمونه..به ی دلیلی چن سالی خانواده ها رفت و آمد نمیکنن تا بعد چن سال دختره وقتی استاد دانشگاه شده تو همونجا با پسره برخورد میکنه شروع رمانشم از همینجا بود که روز اول کاریشه و اینا
هیچکی مثل تو نبود نوشته آرام رضایی
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

گل گندم

رو به پیشرفت
سطح
1
 
ارسالی‌ها
109
پسندها
192
امتیازها
618
مدال‌ها
2
  • #4,442
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

گل گندم

رو به پیشرفت
سطح
1
 
ارسالی‌ها
109
پسندها
192
امتیازها
618
مدال‌ها
2
  • #4,443
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

black.niloo

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
16
امتیازها
30
  • #4,444
دنبال اسم یک رمان میگردم اسم شخصیت ها رو نمیدونم در مورد یک دختری که مجبور میشه بره خونه فامیلشون شاید هم خونه دوست صمیمشون زندگی کنه چون خانوادش نیستن و سر یه مسئله ای میخوان برن خارج از کشور بعد پسر خانواده میتونه ذهن ادما رو بخونه ... خلاصه دستان اینه خیلی پشیمونم رمان و دانلود نکردم کسی همچین رمانی خونده اسمشو بگه
 

~HADIS~

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,266
پسندها
19,088
امتیازها
42,073
مدال‌ها
27
سن
20
  • #4,445
یه رمان خوندم
دختره وکیل بود
و دختره وکیل کسی بود که گفته بودن قاتل برادرشه و دنبال اٺبات این بود که موکلش قاتل نیست
و شوهر سابق دختزه هم بازپرس پرونده‌ی قتل برادرش بود
کسی نخونده این رمانو؟
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Fariba aaa

رو به پیشرفت
سطح
1
 
ارسالی‌ها
165
پسندها
195
امتیازها
728
مدال‌ها
2
  • #4,446
سلام یه رمانیه اسمشو پیدا نمیکنم اصلا
دختره درحال گرفتنع تخصصه بعد بخاطر حاشیه سازیاش با هومن میره ت بخش اورژانس ولی یبار موقع احیا دمتر بخش میبینتش برشمیگردونه تپ بخش
بعد اینم یوسف هم دانشگاهیش بعده یه مدت میبینه عاشقش میشه اما یوسف زن داشته زنشم حامله بوده(اسم زنش کتی بود)بعد یوسف تا میفهمه کتی حاملس تصادف میکنه میمیره بعد این مجبور میشه بخاطر عقدنامش با یوسف با این دکتره ازدواج کنه چون خانواده یوسف داشتن میفهمیدن قضیرو
بعد دیگه هیچی دیگه یواش یواش عاشق میشن ینی اسم همه شخصیتا یادمه به جز شخصیت اصلیا کسی میدونه بگه دارم دیوونه میشم
رمان عبور از غبار
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

سپیده م.ی

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
18
پسندها
16
امتیازها
40
  • #4,447
سلام من دنبال یه رمان میگردم که دختره خودش و پسر جا میزنه میره خونه یه پسر ولی یادم نیست برای چی به احتمال زیاد برای پرستاری بود بعد اتفاقاتی میفته که دختره با پسره ازدواج میکنه و دوقلو میاره اسمش و یادم نیست ممنون میشم هر کی میدونه بهم بگه راستی رمان نیما نیست تو رو خدا هر کی میدونه زودتر بهم بگه
 

F_y

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
3
پسندها
5
امتیازها
0
  • #4,448
سلام دنبال رمانی میگردم که پدر دختر همسر دوم داره و جدا زندگی میکنه خواهرش با پسر عمش ازدواج میکنه و دختره بعد از یک نامزدی ناموفق که جدا میشه با پسر دو رگه اشنا میشه که رییس شرکتی هست که دختره اونجا کار میکنه و مادر پسره یک دکتره خارجیه فکر میکنم اسم پسر الکس باشه که یک برادر هم داره
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

الف.الف

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
23
پسندها
39
امتیازها
40
  • #4,449
سلام من دنبال یه رمان میگردم که دختره خودش و پسر جا میزنه میره خونه یه پسر ولی یادم نیست برای چی به احتمال زیاد برای پرستاری بود بعد اتفاقاتی میفته که دختره با پسره ازدواج میکنه و دوقلو میاره اسمش و یادم نیست ممنون میشم هر کی میدونه بهم بگه راستی رمان نیما نیست تو رو خدا هر کی میدونه زودتر بهم بگه

سلام دنبال رمانی میگردم که پدر دختر همسر دوم داره و جدا زندگی میکنه خواهرش با پسر عمش ازدواج میکنه و دختره بعد از یک نامزدی ناموفق که جدا میشه با پسر دو رگه اشنا میشه که رییس شرکتی هست که دختره اونجا کار میکنه و مادر پسره یک دکتره خارجیه فکر میکنم اسم پسر الکس باشه که یک برادر هم داره
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

shp77

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
4
پسندها
5
امتیازها
0
سن
26
  • #4,450
سلام
یه رمانی بود ک دختره مشکل قلبی داشت و میگفت حتما یکی از فامیلاشون دکتره اون باید عملش کنه ولی یه دکتر جدید ب بیمارستان اومد و اون معالجش کرد و بعد با همون ازدواج کردن ... خواستم ببینم اسمش چی بود
 
امضا : shp77
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا