متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Dia

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
4
پسندها
9
امتیازها
0
  • #4,541
یک رمانی بود دختره جوون بود احساس میکرد تو اتاقش بعضی وقت ها یه پسری رو میبینه که چشماش خاکستریه و فکر میکرد توهمی شده دو تا داداش هم داشت وقتی میره تو شرکت داداش میبینه همون پسر چشم خاکستری هم اونجاست بعد از مدتی این دو تا با هم آشنا میشن دختره میفهمه پسره خون آشامه این دو تا با هم بودن تا اینکه دختره رو میدزدن بعد از چند سال پسره میتونه دختره رو پیدا کنه ولی دختره از یه گرگین بچه داره ... آخرش به هم میرسن

ممنون میشم اگر اسم رمان رو میدونید بگید :smhile:
 
آخرین ویرایش

S_ganjian

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #4,542
سلام ببخشید دنبال ی رمان ۲ فصلی میگردم که فصل اول اون دوتا دوست هستن که فک کنم فامیل هم باشن بعد یکی از دوستا عاشق ی پسر میشه اون یکی دختره هرکاری میکنه تا اینا به هم برسن ولی اخر پسر عاشق خوداین دختره میشعیک دقیقه پیش

فصل دوم هم دختره بخاطر اینکه بچه دار نمیشه ب هرجور شده از شوهرش جدا میشه تا شوهرش بره با دوستش ازدواج کنه و بچه دار بشه
 

فآطي

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,376
پسندها
6,280
امتیازها
24,673
مدال‌ها
14
  • #4,543
سلام رمانی که دنبالش میگردم خلاصش اینه
یه دختره و پسره نامزدن (دختردایی،پسرعمه)ولی پسره راضی نیست (در صورتی که خودش هم به دختر داییش علاقه داشته) مکانیکه و چون زن داداشش از کار خانواده اونا راضی نبوده پسره فکر میکرد که نامزدش هم راضی نباشه در ضمن پسره گاهی اوقات تو غسالخونه هم کار میکرده
سلام....فک کنم ازدواج به سبک سادگی بود.
رمان به همین سادگی
اسمشو درست نگفتین :108: عشق به طعم سادگی
 
امضا : فآطي

فآطي

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,376
پسندها
6,280
امتیازها
24,673
مدال‌ها
14
  • #4,544
سلام،موضوعش درباره ی یه دختر شیطون که تو سقوط هواپیما با یه پسر بسیجی اشنا میشه که انقدر شیطونی میکنه پسره مجبور میشه چند ساعت صیغش کنه تا کمک براشون بیاد،توروخدا اگه اسمشو میدونین بگین من بشینم 100بار دیگه بخونمش ؛ممنون❤
آدم و حوا
جلد دومش هم برزخ اما بهشته
 
امضا : فآطي

فآطي

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,376
پسندها
6,280
امتیازها
24,673
مدال‌ها
14
  • #4,545
یک رمانی بود دختره اگر اشتباه نکنم اسمش ندا بود میره تو یه شرکتی کار میکنه اگر اشتباه نکنم رشتش معماری و نقشه کشی بود بعد مدیر شرکت یه پسری بود که بعد از چند مدتی این دو تا میفهمن همو دوست دارن ولی بعد ها میفهمن پدر هاشون وقتی جوون تر بودن با هم به مشکل بر خوردن و دشمن هم هستن ... آخرش این دو تا به هم میرسن

اگر کسی اسم رمان رو میدونه ممنون میشم بگید با تشکر :662995-13d2b18d8733d28eeebeb93ce3604071::smilingsmiley:
رمان حس تازه (یا تو همین مایه‌ها)
 
امضا : فآطي
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

فآطي

کاربر فعال
سطح
13
 
ارسالی‌ها
1,376
پسندها
6,280
امتیازها
24,673
مدال‌ها
14
  • #4,546
هلو دوستان. سیزده بدرتون پساپس(!) مبارک.

راستش توی دوران جهالیت چندتا رمان خوندم که الان می‌خوام تجدید خاطرات کنم ولی اسماشون یادم نمیاد. فقط یه خلاصه‌ی خییلی ملیح ازشون تو ذهنم مونده.

اولی: پسر و دختر داستان باهم فامیل بودن (دختر خاله، پسر دایی، پسر خاله و... الاآخر=/) این دوتا هم همو داداش داداش و آبجی آبجی صدا می‌زنن ولی از یه جایی به بعد پدرزگشون بهشون پرخاش می‌کنه که"دست از این بچه بازیا بردارین قراره باهم ازدواج کنین و اینا"
این دوتا هم آخرش اجباری باهم ازدواج می‌کنن و هر کدوم یه وری میره. بعد از چندمدت پیش هم بر می‌گردن و عاشق هم میشن و گل و بلبل و پایان خوش=_

دومی: بازهم ازدواج اجباری:108: (این یکی جزو اولین رمان‌هاییه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : فآطي
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

الف.الف

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
23
پسندها
39
امتیازها
40
  • #4,547
سلام دوستان لطف میکنید اگه اسم این رمان رو میدونید بگی
درمورد دختره که با پسری دوست بود اما شب خواستگاری پسره از خواهرش به اجبار خواستگاری میکنه و عقد میکنند
در حسرت اغوش تو
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

الف.الف

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
23
پسندها
39
امتیازها
40
  • #4,548
هلو دوستان. سیزده بدرتون پساپس(!) مبارک.

راستش توی دوران جهالیت چندتا رمان خوندم که الان می‌خوام تجدید خاطرات کنم ولی اسماشون یادم نمیاد. فقط یه خلاصه‌ی خییلی ملیح ازشون تو ذهنم مونده.

اولی: پسر و دختر داستان باهم فامیل بودن (دختر خاله، پسر دایی، پسر خاله و... الاآخر=/) این دوتا هم همو داداش داداش و آبجی آبجی صدا می‌زنن ولی از یه جایی به بعد پدرزگشون بهشون پرخاش می‌کنه که"دست از این بچه بازیا بردارین قراره باهم ازدواج کنین و اینا"
این دوتا هم آخرش اجباری باهم ازدواج می‌کنن و هر کدوم یه وری میره. بعد از چندمدت پیش هم بر می‌گردن و عاشق هم میشن و گل و بلبل و پایان خوش=_

دومی: بازهم ازدواج...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Fatemeh.hoseini

رو به پیشرفت
سطح
9
 
ارسالی‌ها
213
پسندها
1,989
امتیازها
11,933
مدال‌ها
10
  • #4,549
سلام.
یه رمان بود دختره خواهرش رو میکشن.
اونم دنبال قاتل میگرده و پس از کلی گشتن به یه رستوران میرسه و میفهمه خواهرش نامزد داشته.
عاشق صاحب رستورانه میشه بعد اخر سر میفهمه صاحب رستوران قاتل خواهرش بودع.
اول پسره رو میکشه بعدم خودش رو بعدا پلیسی که باهاش همکاری کرده بود که باند رو بگیرن هم عاشق دختره شده بود:/
ممنون میشم اسمشو بگید یکی از رمان های مورد علاقم بود ولی اسمشو گم کردم میخوام دوباره بخونم.
سلام اسم رمان سکوت تلخ من خیلی دوستش دارم
اسم دختره نیکا بود و اسم خواهرش اگه اشتباه نکنم نیک
 
امضا : Fatemeh.hoseini

~HADIS~

مدیر بازنشسته
سطح
25
 
ارسالی‌ها
1,266
پسندها
19,088
امتیازها
42,073
مدال‌ها
27
سن
20
  • #4,550
سلام ببخشید دنبال ی رمان ۲ فصلی میگردم که فصل اول اون دوتا دوست هستن که فک کنم فامیل هم باشن بعد یکی از دوستا عاشق ی پسر میشه اون یکی دختره هرکاری میکنه تا اینا به هم برسن ولی اخر پسر عاشق خوداین دختره میشعیک دقیقه پیش

فصل دوم هم دختره بخاطر اینکه بچه دار نمیشه ب هرجور شده از شوهرش جدا میشه تا شوهرش بره با دوستش ازدواج کنه و بچه دار بشه
عشق و سنگ و چک کن
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا