متن با فونت FarhangBlack
در پاییز، نغمه‌های نوشتن در آسمان معلق‌اند. داستان‌هایی که با هر دم سردی از باد، جان می‌گیرند و دل‌ها را می‌نوازند.

مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

nagin.amiry

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
8
پسندها
16
امتیازها
33
  • #4,581
سلام دوستان
یه رمان بود که اسمه دختره ساحل بود اسمه خواهرشم دریا ساحل یه فامیلی داشت دقیقا یادم نمیاد چه نبستی باهاش داشت فک کنم پسرعموش بود این پسرعموش برا تحصیل تو خارجه اما بعده چند سال برمیگرده ساحلم عاشقش میشه اما پسرعموش دوسش نداشته برمیگرده خارج دوباره ولی بازم بعده چند سال برمیگرده ایران لطفا اسمه رمانشو بهم بگین خیلی دوست دارم بخونمششش
رمان کی گفته من شیطونم
اسم پسره ارمانه و پسر عموی ساحله و استادش هم هست
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

nagin.amiry

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
8
پسندها
16
امتیازها
33
  • #4,582
سلام من دنبال یه رمان می‌گردم که درباره‌ی یه دختر بود که از خارج برمی‌گرده. خواهر دوقلوش می‌میره و اون خودش رو جای خواهرش جا می‌زنه و می‌ره تو یه روستا زندگی می‌کنه. اسم خواهرش مهتاب بود معلم بود خودش هم فکر کنم ستاره بود.
این دختره هم همه‌ش عذاب وجدان داشت به‌خاطر شوهر خواهرش، بعدش هم معلوم شد اون می‌دونسته این دختره خواهر زنشه. آخرش هم با هم ازدواج می‌کنن.
شوهر مهتاب یه نامادری داشت که خواهرزاده‌ش رو اذیت می‌کرد و... .
ممنون می‌شم اگه می‌دونین اسمش رو بگین.
فکر کنم رمان عشق ارباب باشه
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Fariba aaa

رو به پیشرفت
سطح
1
 
ارسالی‌ها
165
پسندها
195
امتیازها
728
مدال‌ها
2
  • #4,584
سلام.این رمان و اسمشو میخوام لطفا.:979:
درمورد مریم هستش که با پدرش که حاج بابا صداش میکنن وخواهرش مارال زندگی میکنه.مادرش مسیحی بوده وبه خاطر پدرش مسلمان میشه واز خانوادش ترد شده وحالا مرده.یه دوست صمیمی داره به اسم ستاره ولی مادر ستاره از مریم خوشش نمیاد.برادر ستاره از خارج میاد مریم اول ازش میترسه ولی بعد عاشق هم میشن.اما مادر پسره که مریم ودوست نداره با کمک خدمتکارشون میگن که اینا خواهر وبرادرشیری هستن.ازدواج بهم میخوره پسره برمیگرده خارج.ولی خواهرش ستاره خودکشی میکنه وبرمیگرده باز همو میبینند ومعلوم میشه که مادرش دروغ گفته وازدواج میکنن.مریم هم خانواده مادرشو پیدا میکنه
 
آخرین ویرایش

Butterfly.v

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #4,585
سلام من چند سال پیش یه رمان خوندم متاسفانه هیچیشو یادم نیست فقط یه تیکشو یادمه ولی یادمه که رمانش خیلی طولانی بود و ژانرشم انتقامی و تخیلی فانتزی بود فکر کنم
اون تیکه ای که یادمه این بود که پسره خیلی خرپول بود بعد دختررو میدزده وتو یه شب بارونی نمیدونم چی میشه که دختره میره تو حیاط و میخواد که با تفنگ بادیگاردا پسررو بکشه که آخرشم موفق نمیشه و پسره فکر کنم خون آشامه و...
آها یه تیکه دیگشم این بود که به دختره میگه که تو قدرت ماورایی داریو اینا که دختره هم چون دست و پاش بستس و کتک خورده با صورت رو زمنیه و همینجور هم عر میزنه. خیلی مسخره توضیح دادم ولی...
اگه کسی حتی رمانی میشناسه که تقریبی اینجوریه بهم معرفی کنه ممنون :")
 
  • Haha
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

=(-ZiZi

رو به پیشرفت
سطح
7
 
ارسالی‌ها
111
پسندها
654
امتیازها
3,803
مدال‌ها
6
  • #4,586
سلام
رمان هایی که دختره مشکل قلبی داره:
دریای عشق
در ضربان دل او یا ضربان قلب
من تکرار نمی شوم
عشق چیز دیگریست

رمان هایی که دختره نابینا است:
پرستش
کافه چی
تلخ ترین تبسم
کارت قرمز
روشن دل
و دلم ثانیه ای بند نشد

رمان هایی که دختر فلج شده
پیچک های شوم که دختره فلجه و تو آسایشگاه روانی بستریه
فلج از ماهور ابوالفتحی که فروشیه
ممنون
 
امضا : =(-ZiZi

Faeze80

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
4
پسندها
8
امتیازها
0
  • #4,587
یه رمان خوندم ژانرش غمگین و عاشقانه بود.
یه دختره که دوتاداداش داره فکرکنم اسمشونم مهرسام ومهردادبود و عاشق پسری میشه که اونم فقط یه داداش داره ویتیم هست و یه قسمتی از رمان این بود که دختره پسره را تو فرودگاه میبینه که یه دخترا بغل کرد وفکرمیکنه که بهش نامردی کرده ولی اون دختر را به سر پرستی قبول کرده بوده و یکی از داداشای دختره چند نفر را میفرسته وبه کلیه پسره چاقو میزنن و پسره یکی از کلیه هاش را اهدا کرده بود
یه قسمت دیگه ایشم که یادمه این بود که دختره و پسره رو چون دکتر بودن وتوی بیمارستان کار میکردن که یه دفعه هما میبینن و پسره یه دفعه حالش بد میشه و خون بالا میاره ودختره از دکتر میپرسه که چی شده که دکتره میگه به خاطر خوردن نوشیدنی...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Farzane77

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #4,588
سلام
کسی این رمان رو یادشه
که یه دختره بوده که از زندگیش برای شوهرش حرف نمیزنه و شوهره فکرمیکنه زنش بهش نامردی کرده باهاش خیلی بد رفتاری میکنه
یه شب کتکش میزنه و روی ظرفای خورد شده پرتش میکنه چون دختره داسته با دوستشون توی اتاق راجع به کار حرف میزدن دختره صدای پسره رو هم ضبط کرده
فک کنم اسم شخصیت پسر ارشاویر بود
 
آخرین ویرایش توسط مدیر

Aida.gh

نو ورود
سطح
0
 
ارسالی‌ها
1
پسندها
2
امتیازها
0
  • #4,589
سلام دنبال یه رمان هستم
داستانش اینه که یه دختره که اسمش بارانه و توی شیراز با مامانش زندگی میکنه به خاطر پدربزرگش مجبور میشه به تهران برگرده بعد دختر عمش با نامزد سابقش ازدواج کرده بعد عاشق پسز عمش که اسمش متین هست میشه کسی اسم رمان رو میدونه؟؟؟
 

mehrazar

رفیق جدید انجمن
سطح
1
 
ارسالی‌ها
79
پسندها
134
امتیازها
578
مدال‌ها
2
  • #4,590
سلام
کسی این رمان رو یادشه
که یه دختره بوده که از زندگیش برای شوهرش حرف نمیزنه و شوهره فکرمیکنه زنش بهش نامردی کرده باهاش خیلی بد رفتاری میکنه
یه شب کتکش میزنه و روی ظرفای خورد شده پرتش میکنه چون دختره داسته با دوستشون توی اتاق راجع به کار حرف میزدن دهتره صدای پسره رو هم ضبط کرده
فک کنم اسم شخصیت پسر ارشاویر بود
تاوان شکستنم
من این رمان پونصد بار خوندم خیلی خوبههههه
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا