منم یه رمان خوندم امسال بعدش این رمانه درباره یه پسره بود به اسم مهبد و فربد با دو تا دختر به اسم هانا و این دختر خواهری هم داشت ....
این دختره هانا میخواست با یه پسره ازداج کنه به اسم ارش بعد توی شب قبل از عروسیشون این پسره ارش میره دنبال برادرش ارمان بعد توی راه فرودگاه تصادف میکنه و میمیره
مهبد و فربد هم پسرعموشن مهبد یه دفعه این وسط پیداش میشه و میخواد که انتقام مادرشو از این دختره بگیره چون مادر این پسره یکم وضعیتش با باباش بد بوده سر همین بابای مهبد میره خاله هانا رو صیغه میکنه و مثل اینکه خاله هانا این زنرو میسوزونه و ...
هانا حالا با پدر و مادرش توی خونه عموش توی خونه سرایداری زندگی میکنن و .......