مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Fariba aaa

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
24/4/20
ارسالی‌ها
165
پسندها
195
امتیازها
728
مدال‌ها
2
سطح
1
 
  • #3,441
سلام رمانی میشناسین که دختره از خونه طرد بشه؟سفر به دیار عشق،روز نود و سوم رو خوندم
رمانی هم که دختره زن پیرمرد بشه هم معرفی کنین لطفا
فرستاده.عروسک جون.
 

Fariba aaa

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
24/4/20
ارسالی‌ها
165
پسندها
195
امتیازها
728
مدال‌ها
2
سطح
1
 
  • #3,442
سلام دوستان
من دنبال یه رمانی میگردم که دوتا دختر هستن که باهم دوستن یکی از این ددخترا یه پسررو میبینه و عاشقش میشه ولی پسره عاشقه دوست اون دختره میشه و بهش پیشنهاد دوستی میده دختره هم واسه سرگرمیو پوله پسره باهاش دوست‌‌‌ میشه ولی بعد از یه مدت دختره با پسره کات میکنه و ازدواج میکنه پسره ام واسه اینکه تند تنددختررو ببینه و دوباره برش گردونه. با دوست صمیمیش که از همون. اول عاشق پسره شده بود ازدواج میکنه و دائم تو مهمونیایی که باهمم سعی میکرد‌ دختررو‌ برگردونه ولی. دختره عاشق شوهرش و بچش بوده و برنمیگرده اسماشونو یادم نیس ولی پسره بعد از چند وقت عاشق زن خودش میشه و پایانش خوشه لطفا هرکی میدونه راهنماییم کنه و اسمشو بگه ممنون
انتخاب دوم
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

Aabbcc

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
12/8/20
ارسالی‌ها
155
پسندها
177
امتیازها
728
مدال‌ها
3
سطح
2
 
  • #3,443
رمانایی معرفی کنید که
پسره دکتر باشه
یا بچه کوچیک توش باشه
یا اختلاف سنی شون زیاد باشه
یا پسره حامی و مراقب دختره باشع
فقط داستان کتک و این چیزا نباشه
هرکی هر چند تا میدونه بگه و بگه از کدوم مدله.
ممنون:)
 

~HADIS~

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
تاریخ ثبت‌نام
7/6/18
ارسالی‌ها
1,264
پسندها
19,077
امتیازها
42,073
مدال‌ها
27
سن
21
سطح
25
 
  • #3,444
رمانایی معرفی کنید که
پسره دکتر باشه
یا بچه کوچیک توش باشه
یا اختلاف سنی شون زیاد باشه
یا پسره حامی و مراقب دختره باشع
فقط داستان کتک و این چیزا نباشه
هرکی هر چند تا میدونه بگه و بگه از کدوم مدله.
ممنون:)
دروغ شیرین
بهادر
تقلب
طلوع از مغرب
 

Negarin1381818

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
16/12/20
ارسالی‌ها
6
پسندها
10
امتیازها
33
سطح
0
 
  • #3,445
سلام دوستان رمان ماجرا یه دختری بود که انگار از خانواده ترد شده بود و با دوتا از دوستاش یه مزون باز کرده بودن که یکی از دوستاشم از پسرا میترسید و این دخترم یه رازایی تو خانوادش بود و پسر داستانم خیلی مغرور بود
 

نازی فرهنگ

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
16/12/20
ارسالی‌ها
1
پسندها
3
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #3,446
سلام دوستان
من دنبال رمانی هستم که دختره فکر کنم معلم یا مربی بود بعد با رئیس برادرش تصادف میکنه و نمیدونه که برادرش و رئیس برادرش با هم دوست هستن
فکر کنم شرکت ساخت و ساز بود
بعد خانواده پسره هم میخوان که پسرشون ازدواج کنه و براش میرن خواستگاری دوست خواهرش که دختره هم ادم فوق العاده مغروری بوده و پسره میگه نه
و دختره عاشق پسره میشه
ولی پسره با خواهر دوستش همون دختره که باهاش تصادف کرده ازدواج میکنه و بچه دار میشن
از طرفی دوست پسره که تو اون شرکت کار میکرده عاشق این دختره میشه (بعدا فلج میشه) بعد ها این پسره با اون دختر مغروره زندگی این دو تا رو به هم میزنن و کاری میکنن که اینا از هم جدا بشن و طوری جلوه میدن که دختره انگاری خ**یا*نت کرده...
بعدش دوباره به هم برمیگردن
و دست اونا رو میشه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Linda shirazi

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
12/12/20
ارسالی‌ها
2
پسندها
4
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #3,447
یک رمان خارجی که دختره ساده دبیرستانی و لقبش کبوتره که خفن ترین پسر دبیرستانشون عاشقش میشه که بوکسر زیرزمینی هم هست
فاجعه زیبا
 

Aabbcc

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
12/8/20
ارسالی‌ها
155
پسندها
177
امتیازها
728
مدال‌ها
3
سطح
2
 
  • #3,448
یه رمان بودک چیز زیادی ازش یادم نیست. ولی فکر میکردن پسره مرده و دختره با برادر شوهرش ازدواج کرد. ولی فقط هم خونه بودن که بچه هه بی پدر بزرگ نشه. بعد شوهر اصلیه برمیگرده و اولاش زنشو باور نمیکنه. میگه تو با داداش من بودی و عاشقش بودی. ولی بعدش اوکی میشن و تقریبا هر شب میره خونه دختره میمونه تا ازداج کنن
اسمشم فک کنم کیارش بود که بهش میگفت ارش
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

ایمو

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
23/8/20
ارسالی‌ها
206
پسندها
262
امتیازها
1,413
مدال‌ها
5
سطح
3
 
  • #3,449
سلام دوستان
من دنبال یک رمان میگردم که اسم شخصیت اصلی باران هست

باران در یک تصادف و هنگامی که باران میباریده خانوادش رو از دست میده برای همین هم از اسم خودش هم از بارون بدش میاد
باران خیلی غمگینه و همیشه لباس های تیره می پوشه
و تنها زندگی میکنه و عاشق یک پسری میشه و یک پسری که فامیلش هست از خارج کشور میاد و مدتی با او زندگی میکنه
فقط همین رو ازش یادمه...
رمان ( باران )
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*

ایمو

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
23/8/20
ارسالی‌ها
206
پسندها
262
امتیازها
1,413
مدال‌ها
5
سطح
3
 
  • #3,450
سلام لطفا اسم اون رمانه که دختره خانوادش خارجن میاد ایران پسرعموش فک کنم میخان قصاص کنن بعد میره از خانواده رضایت بگیره بش میگن باید زن پسرمون شی بهم بگین
با نگاهت آرامم کن
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *chista*
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا