مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

[mobina.yz]

بچه ها داشتم چند وقت پیش ی خلاصه رمانو فقط خوندم
این بود دو عروس داماد تو روز عروسیشون فرار میکننتو یک ساختمانم بود داماد اولی فرار میکنه و عروس دومی هم فرار میکنه این دو نفر توی پارکینگ به هم برخورد میکنن با تعجب هم نگا میکنن که ی ماشین میاد توپارکینگ پسره همون داماد اولیه عروس دومی رو میگیرن پشت دیوار قایم میشن
تا همینجاش یادمه اگ کسی میدونه کمکم کنه ممنون میشم

رمان حرارت تنت

 

[mobina.yz]

کسی اسم این رمان رو میدونه؟
چون اینطور که پیداست رمان جالبیه اگه کسی میدونه بگه
ممنون

رمان حرارت تنت
بله رمان خیلی قشنگیه

 

[Samieh1270]

رمان معشوقه اجباری ارباب هم یه همچین داستانی داره فقط اسم دختره ایناز بود اسم پسره اراد
این رمان رو پیشنهاد میکنم یه رمان فوق العادست

اسمش حصار تنهایی من هست با خلاصه ای که گفتین

 

[zariii_]

فک میکنم رمان رابطه باشه
اسم پسره اما سهیل و اسم دختره گلابتون

اره همینه ممنون. نمیدونم چرا اسم حامد تو ذهنم بود؟از بس اسم پسرا تو فیلم و رمانا حامده .

 

[Mparsa]

رمان شقایق
فقط داخل رمان شقایق اونا با یه ماشین تصادف میکنن که زنه میمی

فکر کنم منظورش رمان اعدام یا انتقام باشه

 

[Samieh1270]

اره همینه ممنون. نمیدونم چرا اسم حامد تو ذهنم بود؟از بس اسم پسرا تو فیلم و رمانا حامده .

رمان بی نظیریه واقعا

 

[zariii_]

رمان بی نظیریه واقعا

بله واقعا. کلا رمان های خانم قائمی فر واقعا حرف ندارن. من تاحالا هر چی رمان ازشون خوندم واقعا جذاب بودن و هر کدومشونو بالای دوبار خوندم

 

[Fatimoghadam]

سلام
یه رمانی بود که دختره با یه پسره تصادف میکنه و یه پاشو از دست میده،بعد طبق قانون میتونسته با پسره عقد کنه خلاصه عقد میکنن ،بعد چندسال زندگیش روبه راه میشه و از نظر ظاهری کلی تغییر میکنه و تصمیم میگیره از پسره غیابی طلاق میگیره کار کنه تا پول اون شوهرسابقشو برگردونه و تو یه شرکت مشغول به کار میشه که تصادفا تو شرکت عاشق داداش اون پسری میشه ازش طلاق گرفته که بعد اون پسره میفهمه قضیه رو و سعی میکنه رابطه دختره و داداششو بهم بزنه که رابطشون یکم خراب میشه ولی پایانش خوبه

 

[M_m]

باسلام، من دنبال رمانی میگردم که سر خاک دختره میبینه یه نفر که عینک مشکی زده داره نگاش میکنه، بعد دختره تو شرکت هواپیمایی همین پسره استخدام میشه و همیشه براش سواله چرا پسره مشکی میپوشه،اخرش با پسره دوست میشن پسره بهش تعرض می‌کنه فرداش دختره می‌فهمه بخاطر انتقام با این بوده،پدر خوانده دختره به پسره میگه که زده به کاهدون و از راه این دختره نمیتونست از این خانواده انتقام بگیره.لطفا اگر اسم این رمان رو میدونید ببگید

 

[miis. di]

یه رمانه که نامزد و برادر دختره پلیس بودن که طی عملیاتی کشته میشن، خونه ی دختره تحت نظره، تهدید میشه، میره پیش برادر شوهرش که شدیدا از دختره متنفره ولی تو خونه راهش میده بعد از چند مدت زندگی در خونشون، دختره متوجه میشه که برادر شوهرش یه دختر داره که پرستارش بهش خواب اور میده تا بخوابه و دختره تصمیم میگیره خودش از بچه مراقبت کنه، مادر بچه فوت شده، یه قسمت از رمان میخواستن برن سر خاک و دختره حلوا درست کرد ولی برادر شوهرش گفت با پول من چرا برای برادرت حلوا درست میکنی
اگر کسی می دونه لطفاً بگه

جالب.کسی پیداش نکرده تاالان!!