مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Constantine

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
20/10/19
ارسالی‌ها
88
پسندها
728
امتیازها
3,753
مدال‌ها
7
سن
26
سطح
7
 
  • #501
با سلام
دنبال یه رمان میگردم اسمشو نمیدونم
داستان درباره یه دختره که با دوستش تو جنگل بودن که یه کتاب پیدا میکنن وقتی بازش میکنن باعث مبشن یه موجود به نام سایه بیدار بشه واز مردم دهکده انتقام بگیره ولی دختره خودشو فدای مردمش میکنه وقتی میرن تو مخفی گاه سایه باید به سایه کمک کنه که تا همسرشو زنده کنه برای همین باید 5تا سنگ رو با کشتن 5پری به دست بیارند
تا همین جاشو یادمه
یه موجود هم توش بود به نام رویا خور که کارش از بین بردن کابوس های بد بود
شخصیت سایه هم یه پسر عمو داشت به نام نیلی که زیر دریا زندگی میکرد


اگه کسی اسم رمانو میدونه خاهش میکنم بهم بگه :hanghead: :hanghead: :hanghead: :hanghead:
 
امضا : Constantine

Nardon

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
26/5/19
ارسالی‌ها
6
پسندها
9
امتیازها
3
سطح
0
 
  • #502
سلام یه رمان بود در مورد یه دختره که داداشش عاشق یه دختره بود که داداش دختره نمیزاشت اینا بهم برسن بعد اون دوتا باهم فرار میکنن و عقد میکنن . داداش دختره هم میره خواهره رو میدزده میبره عقدش میکنه و اذیتش میکنه . بعد اون دوتا زمانی برمیگردن که بچه دار شده بودن .فک کنم اسم یکی از دخترا ترگل یا نازگل همچین چیزی بود . دختره هم همش از پسره میترسید ولی مامان پسره خیلی هواشو داشت و اینا
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] S_j

S_j

کاربر سایت
رفیق جدید انجمن
تاریخ ثبت‌نام
6/9/19
ارسالی‌ها
67
پسندها
106
امتیازها
523
سطح
0
 
  • #503
سلام یه رمان بود در مورد یه دختره که داداشش عاشق یه دختره بود که داداش دختره نمیزاشت اینا بهم برسن بعد اون دوتا باهم فرار میکنن و عقد میکنن . داداش دختره هم میره خواهره رو میدزده میبره عقدش میکنه و اذیتش میکنه . بعد اون دوتا زمانی برمیگردن که بچه دار شده بودن .فک کنم اسم یکی از دخترا ترگل یا نازگل همچین چیزی بود . دختره هم همش از پسره میترسید ولی مامان پسره خیلی هواشو داشت و اینا
تازیانه و عشق رو چک کنید
 

SH _ Z

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
16/12/19
ارسالی‌ها
47
پسندها
99
امتیازها
103
سطح
0
 
  • #504
سلام
من یک رمان خوندم ولی یادم نیست اسمش و اینارو اونجوری که یادمه دختره و پسره ازدواج میکنند بعد دختره نمی دونم چی می شه که میره یا پسره ولش می کنه بعد دختره حامله بوده پسرم نمیدونسته دختره بچش به دنیا میاد و چن وقت بعد اتفاقی پسرو تو خیابون میبینه بجه بغلش بوده پسره شک میکنه میگه بچه کیه میگه مال دوستمه ولی پسره یواشکی پستونک بچه رو برداشته بودهِ ِDNAمیده میفهمه مال خودشه
همینش یادم بود اگه می دونین بگین بهم ممنون
 

SH _ Z

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
16/12/19
ارسالی‌ها
47
پسندها
99
امتیازها
103
سطح
0
 
  • #505
سلام
دنبال یه رمانم که درباره یه دخترست به اسم نسترن که دانشگاه تو شمال قبول میشه و با دختری به اسم پریسا آشنا میشه که برادرش به نام پرهام پلیسه و توی یه باند قاچاق آدم نفوذ کرده و نسترن هم درگیر میشه و پرهام اونو میاره خونه خودش تا مخفی بشه و نکشنش و بعد این دو تا به خواست پدر نسترن با هم ازدواج می کنن
ممنون میشم اگه کسی اسمشو می دونه کمک کنه
 

SH _ Z

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
16/12/19
ارسالی‌ها
47
پسندها
99
امتیازها
103
سطح
0
 
  • #506
سلام
یه رمانه که نامزد و برادر دختره پلیس بودن که طی عملیاتی کشته میشن، خونه ی دختره تحت نظره، تهدید میشه، میره پیش برادر شوهرش که شدیدا از دختره متنفره ولی تو خونه راهش میده بعد از چند مدت زندگی در خونشون، دختره متوجه میشه که برادر شوهرش یه دختر داره که پرستارش بهش خواب اور میده تا بخوابه و دختره تصمیم میگیره خودش از بچه مراقبت کنه، مادر بچه فوت شده، یه قسمت از رمان میخواستن برن سر خاک و دختره حلوا درست کرد ولی برادر شوهرش گفت با پول من چرا برای برادرت حلوا درست میکنی
اگر کسی می دونه لطفاً بگه
 

Niyosha22

مدیر بازنشسته + نویسنده انجمن
نویسنده انجمن
تاریخ ثبت‌نام
11/9/19
ارسالی‌ها
3,018
پسندها
29,656
امتیازها
61,673
مدال‌ها
29
سطح
30
 
  • #507
دنبال نام رمانی میگردم که دختره روی بدنش یه خالکوبی درست میشه و تبدیل به فرشته مرگ میشه پسره هم خون اشامه
الهه مرگ فکر کنم:/
 
امضا : Niyosha22

Atefenasi

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
22/9/19
ارسالی‌ها
8
پسندها
16
امتیازها
33
سطح
0
 
  • #508
من یک رمان خوندم ولی یادم نیست اسمش و اینارو اونجوری که یادمه دختره و پسره ازدواج میکنند بعد دختره نمی دونم چی می شه که میره یا پسره ولش می کنه بعد دختره حامله بوده پسرم نمیدونسته دختره بچش به دنیا میاد و چن وقت بعد اتفاقی پسرو تو خیابون میبینه بجه بغلش بوده پسره شک میکنه میگه بچه کیه میگه مال دوستمه ولی پسره یواشکی پستونک بچه رو برداشته بودهِ ِDNAمیده میفهمه مال خودشه
 

Atefenasi

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
22/9/19
ارسالی‌ها
8
پسندها
16
امتیازها
33
سطح
0
 
  • #509
سلام من یک رمان خوندم ولی یادم نیست اسمش و اینو چندمین باره که میذارم اینارو اونجوری که یادمه دختره و پسره ازدواج میکنند بعد دختره نمی دونم چی می شه که میره یا پسره ولش می کنه بعد دختره حامله بوده پسرم نمیدونسته دختره بچش به دنیا میاد و چن وقت بعد اتفاقی پسرو تو خیابون میبینه بجه بغلش بوده پسره شک میکنه میگه بچه کیه میگه مال دوستمه ولی پسره یواشکی پستونک بچه رو برداشته بودهِ ِDNAمیده میفهمه مال خودشه خواهشن جواب بدین❤
 

یاسمین ۲۲۸۰

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
28/12/19
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #510
سلام یه رمان خوندم همه موضعش رو یادمه بجز اسمش شخصبت هاش و اسم‌خود رمان رو ...موضوع رمان یه دختر اروم هست که با هم دانشگاهیش دوست میشه ولی پدرش مخالف ازدواح هست یه نامادری مهربون داره کلی کمکش میکنه نامادری بهش پیشنهاد میده با پسر فرار کنن تا پدر دختر راضی بشه ...در اخر پسر بعد از مرگ‌مادرش میفهمه پدر واقعیش کی‌بوده و بهش ارث میرسه و میتونن ازدواج کنن
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا