اسم پسر رمان توماژ بود که دوست خواهرش پدرش میوفته زندان دختره هم با برادر کوچیکش میاد خونه ی اینا بعد چون اینا نامحرمن میگن صیغه بشین که بعد عاشق هم میشن
توی جنگ ایران و عراق یه دختره خودش رو جای پسر جا میزنه و میره میجنگه که اسیر میشه بعد فرمانده اسرای ایرانی توی عراق یه دورگه ی عراقی ایرانیه که میفهمه که این دختره بعد توی یه اتفاقی دختره حافظش رو از دست میده و فرمانده میبرتش خونش وقتی هم حافظش رو که بدست میاره عاشق هم میشن و بر میگردن ایران و دنبال خانواده دختره میگردن
سلاممم یه رمانی بود که دختره رو یه مجرم مجبور می کنه که بره خونه پسره، چون داداشش گروگان پیش یارو یعد عاشق هم میشن دختره پسره ، دختره مدارک از خونه پسره بر می داره میده یارو اونم از دختره خوشش میاد بخاطر همین ولش نمی کنه، بعد پسره با پلیس میره و اینا اسمش و اصلا یادم نیست:)) ...
سلام یک رمان اسمش یادم نمیاد دختره هست برادرش امیر از خونه بزرونش میکنه چون جونش در خطره دنبال کار میگرده میره خدمتکار یه مرد فلج که حرف نمیزنه میشه ونمیدونه اون مرد عموشه یه پیسر داره اسمش سیاوش هستش ودختر از جارج میاد روانشناسی خونده ودوست وهمکلاسی او ندختره بوده بعد معلوم میشه عموش رو یه باند تهدید کرده وبعد برادراش میان پیشش ودختره مطب روانشناسی میزنه وبا سیاوش ازدواج میکنه کسی میدوه اسمش چیه
سلاممم یه رمانی بود که دختره رو یه مجرم مجبور می کنه که بره خونه پسره، چون داداشش گروگان پیش یارو یعد عاشق هم میشن دختره پسره ، دختره مدارک از خونه پسره بر می داره میده یارو اونم از دختره خوشش میاد بخاطر همین ولش نمی کنه، بعد پسره با پلیس میره و اینا اسمش و اصلا یادم نیست:)) ...
سلام دوستان
کسی رمان دختری که با خواهر وعمه وباباش زندگی میکنه، باباش ورشکست میشه بعد دوست باباش ی سری چک و صفته از دختره میگیره و میگه باید با من ازدواج کنی روزی که میخوان ازدواج کنن مرده از خوشحالی سکته میکنه میمیره دختره فهمید که عموش باعث ورشکسگی باباش شد. بابای دختره هم میمیره ، دختره بازیگر میشه وبا پسر همین دوست باباش که اسمش سیاووش و دکتر هم هست ازدواج میکنه.
کسی اسمشو نمیدونه
خوندمش قشنگه دختره بعد مرگ پدر و مادرش بود اگه اشتباه نکنم، که برای هر گلبرگی که از گل میکنه یک صحنه یادش میاد. فکر کنم پولدار بوده و اول رمانش این جوری بود، دنبال رمانم چون پاک کردمش به مخم فشار بیارم تا اسمشو یادم بیاد:(
بچه اگه می دونید پاسخ بدید
چند ساله دنالشم ولی پیداش نمی کنم
دنبال رمانی می گردم
اکه اسم دختر شاد شاداب یه چی تو این مایه ها
بعد دختر چادری بود و مامان و باباشم مرده بودند
می ره خونه دوست باباش که یه پسر داشته که خیلی دختر باز و اینا بود
بعد خترم خیلی دست و پاجلفتی بود
در اخرم این دوتا باهم ازدواج می کنند
خخ هنیناش یاد مونده اگه می دونید بگید
مرسی