سلام
یه رمان رو قبلا خوندم که 2نفر تصمیم به ازدواج میگیرن که پسره ناتو بازی در میاره و دختره رو ول میکنه میره
بعد چن سال دختره پسره رو تو یه شرکت میبینه و نقشه طلافیو میکشه
حالا تو همون بین که پسره دختره رو ول کرده دختره یه تضادف میکنه که باعث اشناییش با یه پسره به اسم علی اگه اشتباه نکنم میشه که رابطشون مث خواهر برادری میشه و کمک دختره میکنه که طلافی کنه
(دختره دانشجو نخبه ای بوده و بعد تصادف از پسره که وضع مالیه خوبی هم نداشته یه لپتاپ میخواد که درست یادم نی که با خلاف یا از راه درست باعث میشه هم بدهی اونو صاف کنه هم یه شرکت بزنه که بعدا ابزار طلافیش میشه)