مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Lonark

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
12/7/20
ارسالی‌ها
8
پسندها
6
امتیازها
3
سطح
0
 
  • #1,251
سلام دنبال یه رمانی هستم درباره سه تا دختر و سه تا پسر دانشجو که دنبال خونه میگردن چون خوابگاه پره و یه خونه پیدا میکنن ولی پیرمرده به مجردا خونه نمیده ایناهم میرن عقد میکنن و خونه رو اجاره میکنن بعد ها هر سه جفت عاشق هم میشن یکی از اونا که نفس و سامیار میشن .. نفس فکر میکنه سامیار بهش خ**یا*نت کرده و میزاره میره پیش عمو یا داییش تو خارج که استاد دانشگاه بود و همونجا درسشو ادامه میده که میفهمه بارداره از این طرفم سامیار همه جا رو دنبال نفس میگرده تا پیداش میکنه و برش میگردونه ....لطفا اسمشو بگید
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

Lonark

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
12/7/20
ارسالی‌ها
8
پسندها
6
امتیازها
3
سطح
0
 
  • #1,252
سلام دنبال یه رمانی هستم درباره سه تا دختر و سه تا پسر دانشجو که دنبال خونه میگردن چون خوابگاه پره و یه خونه پیدا میکنن ولی پیرمرده به مجردا خونه نمیده ایناهم میرن عقد میکنن و خونه رو اجاره میکنن بعد ها هر سه جفت عاشق هم میشن یکی از اونا که نفس و سامیار میشن .. نفس فکر میکنه سامیار بهش خ**یا*نت کرده و میزاره میره پیش عمو یا داییش تو خارج که استاد دانشگاه بود و همونجا درسشو ادامه میده که میفهمه بارداره از این طرفم سامیار همه جا رو دنبال نفس میگرده تا پیداش میکنه و برش میگردونه ....لطفا اسمشو بگید
همه چی رمانو یادمه جز اسمش -_-
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Atena a

متیوس

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
30/6/20
ارسالی‌ها
1
پسندها
0
امتیازها
0
سطح
0
 
  • #1,253
سلام من دنبال رمانی هستم ک نمیدونم اسمش چیه؟داستان درباره ی خانم ک ازدواج کرده و ی بچه داره میخواد بره عروسی خواهرشوهرش سوار اتوبوس ک میشه ی دختره میاد کنار میشینه ایست بازرسی ک میشه توی ساک بچه خانمه مواد مخدر پیدا میکنن و اون خانومو بازداشت میکنن افسر این پرونده هم ی سرگرده ک اسمش کیانمهر،بعد مدتی شوهر خانومه ازش جدا میشه،روز دادگاهی خانومه ک میرسه وقتی میخواد سوار ماشین بشه همراه اون سرگرده بهشون تیراندازی میشه اونا رو گروگان میگیرن و اتفاقاتی میوفته ک مجبور میشن این دو ب هم محرم بشن لطفا اسم رومانو اگه میدونید بهم بگید
در چشم من طلوع کن
 

مهسانوروزی

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
16/5/20
ارسالی‌ها
47
پسندها
154
امتیازها
503
مدال‌ها
1
سطح
1
 
  • #1,254
سلام دنبال یه رمانی هستم درباره سه تا دختر و سه تا پسر دانشجو که دنبال خونه میگردن چون خوابگاه پره و یه خونه پیدا میکنن ولی پیرمرده به مجردا خونه نمیده ایناهم میرن عقد میکنن و خونه رو اجاره میکنن بعد ها هر سه جفت عاشق هم میشن یکی از اونا که نفس و سامیار میشن .. نفس فکر میکنه سامیار بهش خ**یا*نت کرده و میزاره میره پیش عمو یا داییش تو خارج که استاد دانشگاه بود و همونجا درسشو ادامه میده که میفهمه بارداره از این طرفم سامیار همه جا رو دنبال نفس میگرده تا پیداش میکنه و برش میگردونه ....لطفا اسمشو بگید
شبیه رمان عشق به توان ۶ است.
 
امضا : مهسانوروزی

مهسانوروزی

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
16/5/20
ارسالی‌ها
47
پسندها
154
امتیازها
503
مدال‌ها
1
سطح
1
 
  • #1,255
سلام دنبال یه رمان هستم ک دختره خیلی شیطون و بازیگوشه و یه پسر عمو داره ب اسم کیارش ک خیلی غیرتیه و بعد مدت ها با هم ازدواج میکنن
فکر کنم خانوم ریزه میزه کیارشم پسرداییش بود.
 
امضا : مهسانوروزی

مهسانوروزی

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
16/5/20
ارسالی‌ها
47
پسندها
154
امتیازها
503
مدال‌ها
1
سطح
1
 
  • #1,257
امضا : مهسانوروزی

Lonark

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
12/7/20
ارسالی‌ها
8
پسندها
6
امتیازها
3
سطح
0
 
  • #1,258
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] *Pantea*

Lonark

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
12/7/20
ارسالی‌ها
8
پسندها
6
امتیازها
3
سطح
0
 
  • #1,259
سلام دنبال یه رمان میگردم که اسمشو یادم رفته داستان درباره دختر و پسری بود که فکر میکنم تو دانشگاه عاشق هم میشن دختره چادریه بعد از یه مدت با هم عقد میکنن ولی پسره یه دختر دیگه ای زیر پاش میشینه و گولش میزنه اونم زنشو به بهانه چادری بودن و حجابش طلاق میده با اون یکی دختره ازدواج میکنه که شب عروسی متوجه میشه که دختره حاملس و گولش زده دختره رو طلاق میده و خیلی پشیمون میشه ولی زن خودش میره خارج بعد از ۵ سال برمیگرده بعد از یه مدت دوباره با هم ازدواج میکنن
ممنون میشم اگه اسمشو میدونین بهم بگین
اسم این رمان رو به منم بگید لطفا
 

Lonark

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
12/7/20
ارسالی‌ها
8
پسندها
6
امتیازها
3
سطح
0
 
  • #1,260
سلام دوستان
یه رمانی خوندم که الان اسمش یادم‌نمیاد اگه میتونین کمکم کنین
دختره ۲۸ سالش بود و یه جراح قلب معروف بود
و پسره هم پزشک بود که تو یک بیمارستان کار می کردن و هم تو یه خونه زندگی می کردم مرده هم یه پسر داشت که از زنش جدا شده بود
طی اتفاقاتی دختره عاشق پسره میشه اما پسره حسی نداشته و با پسرش از ایران می‌رن
دختره سمینار بین المللی دعوت میشه که پسره رو در اون سمینار میبینه و .....دیگه یادم نمیاد
لطفا اسم رمان رو به منم بگید
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

موضوعات مشابه

عقب
بالا