مباحث متفرقه پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Sahba81

نو ورود
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
12/7/20
ارسالی‌ها
4
پسندها
0
امتیازها
0
  • #1,261
سلام دنبال یه رمانی میگردم که فقط چند صفحه اونو خوندم
داستان از زبان شخصیت پسره و رمان توی شرکت پسره شروع میشه و یک پسره ای که دوستش یا فامیلشه نمیدونم بهش میگه که اقابزرگ گفته بری باغ دیدنش اقابزرگ پسره رو طرد کرده بعد از چند سال قسمشو میشکنه و به خونه باغ میره و به اقابزرگش میگه بعد از چند سال یادت افتاده منم هستم و میخواد بره که بالای پله ها یه دختره ای رو میبینه که شبیه دختری به اسم ندایه و شوکه میشه
 

Mozhan

نو ورود
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
3/7/20
ارسالی‌ها
1
پسندها
0
امتیازها
0
  • #1,262
سلام دوستان
رمانی ک دنبالشم درباره ی دختریه ک خونه ش اتیش میگیره مجبور میشه بره با خواهرش ک تازه با یه پسر پولدار اردواج کرده زندگی کنه شوهر خواهرش دوتا داداش دوقلو داره جفت داداشا عاشق دختره میشن یکی از داداشا هم مشکل قلبی داره
ممنون میشممم اسمشو بگید :praying::(
دلواپس توام
 

HHMM

نو ورود
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
26/6/20
ارسالی‌ها
4
پسندها
4
امتیازها
0
  • #1,263
سلام
داستان رمانی که قبلا خوندم درمورد این بود که دختره با پسره تصادف میکنه و از پسره عذرخواهی نمیکنه و پسره کینه ای شده و با نقشه ای که میکشه دختره رو به خونه خودش میکشون و از اون سمت بابای دختره رو هم خبردار میکنه. باعث میشه پدر دختره راضی به ازدواجشون بشه و چون وصع مالی پسره خوب نیست مجبورن طبقه بالای خونه مادرشوهرش زندگی کنن ...
ازدواج ناگهانی
 

Lonark

نو ورود
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
12/7/20
ارسالی‌ها
8
پسندها
6
امتیازها
3
  • #1,264
سلام دوستان
یه رمانی خوندم که الان اسمش یادم‌نمیاد اگه میتونین کمکم کنین
دختره ۲۸ سالش بود و یه جراح قلب معروف بود
و پسره هم پزشک بود که تو یک بیمارستان کار می کردن و هم تو یه خونه زندگی می کردم مرده هم یه پسر داشت که از زنش جدا شده بود
طی اتفاقاتی دختره عاشق پسره میشه اما پسره حسی نداشته و با پسرش از ایران می‌رن
دختره سمینار بین المللی دعوت میشه که پسره رو در اون سمینار میبینه و .....دیگه یادم نمیاد
لطفا اسم رمان رو به منم بگید
 

الی۳۹

نو ورود
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
13/7/20
ارسالی‌ها
14
پسندها
9
امتیازها
3
  • #1,265
سلام دوستان دنبال ی رمانیم که دختر رمان ترنم بخاطر اینکه خواهر دوقولوی خودتبسم رو ازدست داده ناچاره به خاطر بچه خواهرش باشوهر تبسم ازدواج کنه
 

الی۳۹

نو ورود
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
13/7/20
ارسالی‌ها
14
پسندها
9
امتیازها
3
  • #1,266
سلام
 

الی۳۹

نو ورود
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
13/7/20
ارسالی‌ها
14
پسندها
9
امتیازها
3
  • #1,267
لطفا اگه کسی اسمش رومیدونه کمکم کنه
 

الی۳۹

نو ورود
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
13/7/20
ارسالی‌ها
14
پسندها
9
امتیازها
3
  • #1,268
سلام چراکسی جواب نمیده
 

الی۳۹

نو ورود
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
13/7/20
ارسالی‌ها
14
پسندها
9
امتیازها
3
  • #1,269
چراکسی جواب نمیده
 

آسمان۰۰

نو ورود
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
13/7/20
ارسالی‌ها
1
پسندها
1
امتیازها
0
  • #1,270
سلام من یه رمانی رو خوندم خیلی قشنگ بود الان اسمش یادم نیست داستان از زبان دختر بود و دختره رئیس شرکت بود که عاشق کارمند خودش که لال بود میشه و زبان اشاره یاد میگیره که بفهمه پسره هرسری بهش چی میگه اسمش رو میدونید؟
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
عقب
بالا