• تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

در حال تایپ رمان ماچه سگ | میم.شبان کاربر انجمن یک رمان

  • نویسنده موضوع میم. شبان
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 190
  • بازدیدها 7,018
  • کاربران تگ شده هیچ

میم. شبان

کاربر نیمه فعال
کاربر نیمه فعال
تاریخ ثبت‌نام
31/10/20
ارسالی‌ها
546
پسندها
4,312
امتیازها
17,273
مدال‌ها
13
سطح
12
 
  • نویسنده موضوع
  • #191
صدای نفس‌های تندش قطع شد. نگاهش رو بالا آورد و بهم خیره‌ شدیم، بعد جفتمون شروع کردیم به خندیدن. زیاد طول نکشید که لبخندم از بین رفت، درحالی که طناز هنوز می‌خندید. خیلی بی‌مقدمه چشم‌های بدون لنز تیره‌اش چشم‌های اشکی تابان رو تو سرم تداعی کرد. تصویری که تمام مدت جلوی چشم‌هام بود. بی‌هیچ دلیلی روانم بهم ریخت. تموم حس‌هام پرید. مثل ماشینی که با 180 تا سرعت داره میره و یه مرتبه ترمز می‌کنه. چشم‌های لعنتی تابان هیچ شباهتی به چشم‌های طناز نداشت. چشم‌های تابان اغلب اوقات غمگین و افسرده بود ولی چشم‌های طناز پر از نیاز. من با این فکرها آخرش عقلم رو از دست می‌دادم. برای حواس پرتی از دست‌هام استفاده کردم. طناز هیکل توپری داشت، درست بالعکس تابان! صورتش دم کرده بود و حرکاتش شباهتی به...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : میم. شبان

موضوعات مشابه

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا