- تاریخ ثبتنام
- 31/10/20
- ارسالیها
- 570
- پسندها
- 4,692
- امتیازها
- 21,973
- مدالها
- 13
سطح
12
- نویسنده موضوع
- #181
سیاوش دستگیره رو به طرفی کشید و درب کشویی بالکن با صدای قژ مانندی باز شد. بالکن نردههای فلزی بلندی داشت و بزرگتر از بالکن خونهی طناز بود، با این تفاوت که از این ارتفاع شهر زیر پام نبود، بیشتر خودم زیر پای شهر بودم. نوشیدنی رو مزه کردم و صدای سیاوش رو شنیدم:
- ولی خودمونیم. خوب از فرصت استفاده کردی و طناز رو بُر زدی. از حق نگذریم دختر همه چی تمومیه. واقعا مادر پدرش اسم مناسبی روش گذاشتن.
بازم از اون حرفهایی زد که من خوشم نمیاومد. ته لیوان رو به شکل دورانی تکون دادم و محتویاتش شروع به چرخش کردن.
- دختر همه چی تموم از نظر تو چیه؟ فقط خوشگل باشه؟
لبهاش رو بهم فشار داد و گفت:
- نه، همه چیش خوب باشه. هیکل و قیافه خوب. اخلاق خوب. شرایط مالی خوب. سن و مدرک تحصیلی خوب. خلاصه...
- ولی خودمونیم. خوب از فرصت استفاده کردی و طناز رو بُر زدی. از حق نگذریم دختر همه چی تمومیه. واقعا مادر پدرش اسم مناسبی روش گذاشتن.
بازم از اون حرفهایی زد که من خوشم نمیاومد. ته لیوان رو به شکل دورانی تکون دادم و محتویاتش شروع به چرخش کردن.
- دختر همه چی تموم از نظر تو چیه؟ فقط خوشگل باشه؟
لبهاش رو بهم فشار داد و گفت:
- نه، همه چیش خوب باشه. هیکل و قیافه خوب. اخلاق خوب. شرایط مالی خوب. سن و مدرک تحصیلی خوب. خلاصه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش