نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.
  • تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

مطلوب رمان خون کور: بال‌های سقوط | کورویامی کاربر انجمن یک رمان

نظرتون راجع به رمان؟

  • عالی

    رای 5 71.4%
  • خوب

    رای 1 14.3%
  • متوسط

    رای 0 0.0%
  • افتضاح

    رای 0 0.0%
  • شخصیت مورد علاقه‌تون؟

    رای 0 0.0%
  • ریجس

    رای 2 28.6%
  • سیریوس

    رای 0 0.0%
  • میکایلا

    رای 0 0.0%
  • مارکوس

    رای 0 0.0%
  • هکتور

    رای 0 0.0%
  • هریس

    رای 0 0.0%
  • گاجوتل

    رای 0 0.0%
  • آکامه

    رای 0 0.0%
  • کیتو

    رای 0 0.0%
  • رانمارو

    رای 0 0.0%
  • هانا

    رای 0 0.0%
  • دیدارا

    رای 0 0.0%

  • مجموع رای دهندگان
    7

Kuroyami

کاربر فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
758
پسندها
4,011
امتیازها
17,773
مدال‌ها
11
  • نویسنده موضوع
  • #181
هکتور سرش را سمت پادشاه گرداند:
- از کجا می‌دونید؟
ریجس نیشخندی درنده روی لبان سرخش نشاند:
- مهاجم الان توی سردابه. کنار سربازای مرده. حدس می‌زنم که همون قاتل سربازا باشه اما نمی‌دونم برای چی برگشته.
همه از حدس پادشاه جا خورده بودند. هریس از جایش برخاست:
- پس باید زودتر یه احوالپرسی از اون عوضی بکنیم.
پادشاه هم از جایش برخاست:
- موافقم! منم می‌خوام اون هیولا رو از نزدیک ببینم.
***

آکامه یکی یکی ارواح را از درون خودش فرا خوانده بود و با دقت آنها را به اجسادشان پیوند می‌داد. احتمال زیاد آن ارواح چیزهای زیادی را از جهان ماورای ماده دیده بودند اما در هنگام فشار ورود به جسم مادی بیشتر آنان را از یاد می‌بردند که چه چیزهایی را دیده‌اند.
آکامه با پیوند دادن آخرین روح از روی زمین برخاست و آهی پر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Kuroyami

Kuroyami

کاربر فعال
سطح
12
 
ارسالی‌ها
758
پسندها
4,011
امتیازها
17,773
مدال‌ها
11
  • نویسنده موضوع
  • #182
ریجس هر چقدر فکر می‌کرد، منطقی نبود که آن مهاجم قد کوتاه و نقابدار جان سربازانش را در ابتدا بستاند و بعد بازگرداند. از هیکل مهاجم متوجه شد که او زن است که تنها نقابی ترسناک از یک شبه شیطان بر صورت دارد. در حال بررسی مهاجم بود که صدایی آهنگین و ماورایی او را میخکوب کرد. چشمانش از شنیدن آن صدای لطیف و آهنگین عمیق گشاد شد:
- جبران یه اشتباه... فانی!
آکامه دروغی نگفته بود. تا زمانی که امکان کشتن ریجس می‌رفت، او یک فانی محسوب می‌شد. لبخندی درنده روی لبان پادشاه نشست. نگاهش به رنگ سرخ درآمد و بار دیگر مهاجم را از نظر گذراند. تمام بدن او برخلاف لباس مبدلش یکپارچه در نور فرو رفته بود. هاله‌ای سیاه دور دست پادشاه پیچید و شمشیری از جنس تاریکی در دست راستش ظاهر شد:
- تو انسان و یا موجود دیگه‌ای...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : Kuroyami

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 6)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا