• تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

درحال ترجمه ترجمه رمان سم هستم بفرمایید | رهاورد مترجم انجمن یک‌رمان

  • نویسنده موضوع Raha~r
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 10
  • بازدیدها 549
  • کاربران تگ شده هیچ

Raha~r

مدیر آزمایشی آوا + ناظر داستان
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایشی
تاریخ ثبت‌نام
19/1/21
ارسالی‌ها
1,861
پسندها
13,861
امتیازها
36,873
مدال‌ها
44
سطح
20
 
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #11
متوجه می‌شوم که تلفنم را فراموش کرده‌ام. یک جفت چراغ جلوی ماشین، در جاده خالی می‌درخشد. همان‌طور که از مسیر خارج می‌شوم، ماشین جلوی من ترمز می‌گیرد و متوجه می‌شوم که سم است.
وقتی روی صندلی مسافر می‌نشینن می‌پرسد:
- حالت خوبه؟ خیلی نگرانم کردی... حتی تا دم در خونتونم رفتم ولی اونجا نبودی.
اگر تلفنم را جا نگذاشته بودم، مکانم را برایش می‌فرستادم.
- تو اصلاً از کجا فهمیدی که منو از کجا پیدا کنی؟
- آدرسی نداشتم... فقط به نگاه کردن ادامه دادم.
در ماشینش می‌نشینیم و تنها صدای موتور است که سکوت سنگین فضا را می‌شکند.
سم در نهایت می‌پرسد:
- میخوای ببرمت خونه؟
- نه.
- پس کجا میخوای بری؟
- هرجایی به جز خونه.
سم شروع به رانندگی می کند. در شهر می‌چرخیم تا زمانی که زمان را از دستمان درمی‌رود. با...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Raha~r

موضوعات مشابه

عقب
بالا