فال شب یلدا

شاعر‌پارسی اشعار پروین اعتصامی

ldkh

کاربر حرفه‌ای
سطح
4
 
ارسالی‌ها
1,254
پسندها
2,128
امتیازها
16,473
مدال‌ها
3
  • #31
در دست بانوئی به نخی گفت سوزنی
کای ه*رز گرد بی سر و بی پا چه میکنی
ما میرویم تا که بدوزیم پاره ای
هر جا که می رسیم تو با ما چه میکنی
خندید نخ که ما همه جا با تو همرهیم
بنگر به روز تجربه تنها چی میکنی پروین اعتصامی
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ldkh

ldkh

کاربر حرفه‌ای
سطح
4
 
ارسالی‌ها
1,254
پسندها
2,128
امتیازها
16,473
مدال‌ها
3
  • #32
وقت گذشته را نتوانی خرید باز
مفروش خیره کاین گهر پاک بی بهاست
گر زنده ای و مرده نه ای کار جان گزین
تن پروری چه سود چو جان تو ناشتاست
تو مردمی و دولت مردم فضیلت است
تنها وظیفه تو همی نیست خواب و خاست
زان راه باز گرد که از رهروان تهیست
زان آدمی بترس که با دیو آشناست پروین اعتصامی
 
امضا : ldkh

ldkh

کاربر حرفه‌ای
سطح
4
 
ارسالی‌ها
1,254
پسندها
2,128
امتیازها
16,473
مدال‌ها
3
  • #33
روز بگذشته خیالست که از نو آید
فرصت رفته محالست که از سر گردد

کشتزار دل تو کوش که تا سبز شود
پیش از آن کاین رخ گلنار معصفر گردد

زندگی جز نفسی نیست، غنیمت شمرش
نیست امید که همواره نفس بر گردد...

پروین اعتصامی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : ldkh

ldkh

کاربر حرفه‌ای
سطح
4
 
ارسالی‌ها
1,254
پسندها
2,128
امتیازها
16,473
مدال‌ها
3
  • #34
ای خوشا خاطر ز نور علم مشحون داشتن
تیرگیها را ازین اقلیم بیرون داشتن

همچو موسی بودن از نور تجلی تابناک
گفتگوها با خدا در کوه و هامون داشتن

پاک کردن خویش را ز آلودگیهای زمین
خانه چون خورشید در اقطار گردون داشتن

عقل را بازارگان کردن ببازار وجود
نفس را بردن برین بازار و مغبون داشتن

بی حضور کیمیا، از هر مسی زر ساختن
بی وجود گوهر و زر، گنج قارون داشتن

گشتن اندر کان معنی گوهری عالمفروز
هر زمانی پرتو و تابی دگرگون داشتن

عقل و علم و هوش را بایکدیگر آمیختن
جان و دل را زنده زین جانبخش معجون داشتن

چون نهالی تازه، در پاداش رنج باغبان
شاخه‌های خرد خویش از بار، وارون داشتن

هر کجا دیوست، آنجا نور یزدانی شدن
هر کجا مار است، آنجا حکم افسون داشتن

پروین اعتصامی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : ldkh

ldkh

کاربر حرفه‌ای
سطح
4
 
ارسالی‌ها
1,254
پسندها
2,128
امتیازها
16,473
مدال‌ها
3
  • #35
عدسی وقت پختن، از ماشی
روی پیچید و گفت این چه کسی است

ماش خندید و گفت غره مشو
زانکه چون من فزون و چون تو بسی است

هر چه را میپزند، خواهد پخت
چه تفاوت که ماش یا عدسی است

جز تو در دیگ، هر چه ریخته‌اند
تو گمان میکنی که خار و خسی است ...
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : ldkh

ldkh

کاربر حرفه‌ای
سطح
4
 
ارسالی‌ها
1,254
پسندها
2,128
امتیازها
16,473
مدال‌ها
3
  • #36
خلاصه شعري كه پروين براي سنگ مزار خود سروده است:

اين که خاک سيهش بالين است
اختر چرخ ادب پروين است

گر چه جز تلخي از ايام نديد
هر چه خواهي سخنش شيرين است

صاحب آن همه گفتار امروز
سائل فاتحه و ياسين است

آدمي هر چه توانگر باشد
چون بدين نقطه رسد مسکين است

پروین اعتصامی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : ldkh

^Maryam^

مدیر بازنشسته
سطح
10
 
ارسالی‌ها
2,441
پسندها
3,753
امتیازها
28,773
مدال‌ها
4
  • #37


پروین اعتصامی

parvin.gif

پروین اعتصامی

رخشندهٔ اعتصامی معروف به پروین اعتصامی در ۲۵ اسفند ۱۲۸۵ خورشیدی در شهر تبریز به دنیا آمد. پدرش یوسف اعتصامی آشتیانی (اعتصام الملک) از رجال نامی و نویسندگان و مترجمان مشهور اواخر دورهٔ قاجار بود. در کودکی با خانواده به تهران آمد. پایان‌نامهٔ تحصیلی خود را از مدرسهٔ آمریکایی تهران گرفت و در همانجا شروع به تدریس کرد. پیوند زناشویی وی با پسر عمویش بیش از دو و نیم ماه دوام نداشت. وی پس از جدایی از همسر، مدتی کتابدار کتابخانهٔ دانشسرای عالی بود. دیوان اشعار وی بالغ بر ۲۵۰۰ بیت است. وی در فروردین ۱۳۲۰ شمسی به علت ابتلا به حصبه درگذشت و در قم به خاک سپرده شد.
...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : ^Maryam^

^Maryam^

مدیر بازنشسته
سطح
10
 
ارسالی‌ها
2,441
پسندها
3,753
امتیازها
28,773
مدال‌ها
4
  • #38
۱)
ای دل عبث مخور غم دنیا را

فکرت مکن نیامده فردا را

کنج قفس چو نیک بیندیشی

چون گلشن است مرغ شکیبا را

بشکاف خاک را و ببین آنگه

بی مهری زمانهٔ رسوا را

این دشت، خوابگاه شهیدانست

فرصت شمار وقت تماشا را

از عمر رفته نیز شماری کن

مشمار جدی و عقرب و جوزا را

دور است کاروان سحر زینجا

شمعی بباید این شب یلدا را

در پرده صد هزار سیه کاریست

این تند سیر گنبد خضرا را

پیوند او مجوی که گم کرد است

نوشیروان و هرمز و دارا را

این جویبار خرد که می‌بینی

از جای کنده صخرهٔ صما را

آرامشی ببخش توانی گر

این دردمند خاطر شیدا را

افسون فسای افعی شهوت را

افسار بند مرکب سودا را

پیوند بایدت زدن ای عارف

در باغ دهر حنظل و خرما را

زاتش بغیر آب فرو ننشاند

سوز و گداز و تندی و گرما را

پنهان هرگز...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ^Maryam^
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Wheat

^Maryam^

مدیر بازنشسته
سطح
10
 
ارسالی‌ها
2,441
پسندها
3,753
امتیازها
28,773
مدال‌ها
4
  • #39
۲)
کار مده نفس تبه کار را

در صف گل جا مده این خار را

کشته نکودار که موش هوی

خورده بسی خوشه و خروار را

چرخ و زمین بندهٔ تدبیر تست

بنده مشو درهم و دینار را

همسر پرهیز نگردد طمع

با هنر انباز مکن عار را

ای که شدی تاجر بازار وقت

بنگر و بشناس خریدار را

چرخ بدانست که کار تو چیست

دید چو در دست تو افزار را

بار وبال است تن بی تمیز

روح چرا می‌کشد این بار را

کم دهدت گیتی بسیاردان

به که بسنجی کم و بسیار را

تا نزند راهروی را بپای

به که بکوبند سر مار را

خیره نوشت آنچه نوشت اهرمن

پاره کن این دفتر و طومار را

هیچ خردمند نپرسد ز م**س.ت

مصلحت مردم هشیار را

روح گرفتار و بفکر فرار

فکر همین است گرفتار را

آینهٔ تست دل تابناک

بستر از این آینه زنگار را

دزد بر این خانه از آنرو گذشت

تا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ^Maryam^
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Wheat

^Maryam^

مدیر بازنشسته
سطح
10
 
ارسالی‌ها
2,441
پسندها
3,753
امتیازها
28,773
مدال‌ها
4
  • #40
۳)
رهائیت باید، رها کن جهانرا

نگهدار ز آلودگی پاک جانرا

بسر برشو این گنبد آبگون را

بهم بشکن این طبل خالی میانرا

گذشتنگه است این سرای سپنجی

برو باز جو دولت جاودانرا

زهر باد، چون گرد منما بلندی

که پست است همت، بلند آسمانرا

برود اندرون، خانه عاقل نسازد

که ویران کند سیل آن خانمانرا

چه آسان بدامت درافکند گیتی

چه ارزان گرفت از تو عمر گرانرا

ترا پاسبان است چشم تو و من

همی خفته می‌بینم این پاسبانرا

سمند تو زی پرتگاه از چه پوید

ببین تا بدست که دادی عنانرا

ره و رسم بازارگانی چه دانی

تو کز سود نشناختستی زیانرا

یکی کشتی از دانش و عزم باید

چنین بحر پر وحشت بیکرانرا

زمینت چو اژدر بناگه ببلعد

تو باری غنیمت شمار این زمانرا

فروغی ده این دیدهٔ کم ضیا را

توانا کن این خاطر ناتوانرا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : ^Maryam^
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها] Wheat

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 0, کاربر: 0, مهمان: 0)

عقب
بالا