نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

دفتر شعر دفتر شعر، شعر را دوست دارم | کاربر Arjmand

  • نویسنده موضوع آبی پَرَست؛
  • تاریخ شروع
  • پاسخ‌ها 1,200
  • بازدیدها 9,573
  • کاربران تگ شده هیچ

Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,662
پسندها
5,055
امتیازها
35,773
مدال‌ها
19
  • #1,191
قرعه ی دولت زدم ، یاری و اقبال هست


خوبی و فرخندگی جمله در این فال هست





حال نکو بگذرد، بخت مددها کند


طالع خود دیده‌ام، شاهد این حال هست





داد منجم نوید، گفت که با اخترت


ذلت پارینه رفت ، عزت امسال هست





داد مریض مرا مژدهٔ صحت طبیب


گرچه هنوز اندکی مضطرب احوال هست





طایر اقبال من شهپر دولت دماند


رخصت پرواز نیست ورنه پر وبال هست





بخت ز دنبال چشم اشک مرا پاک کرد


مژده که این گریه را خنده ز دنبال هست





وحشی و اقصای دیر کز طرف میکده


دردسر قال نیست ، سر خوشی حال هست




وحشی_بافقی
 
امضا : Arjmand

Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,662
پسندها
5,055
امتیازها
35,773
مدال‌ها
19
  • #1,192
تا نقش خیال دوست با ماست


ما را همه عمر خود تماشاست





آنجا که جمال دلبر آمد


والله که میان خانه صحراست





وانجا که مراد دل برآمد


یک خار به از هزار خرماست





گرچه نَفَس هوا ز مشکست


ورچه سَلَب زمین ز دیباست





هر چند شکوفه بر درختان


چون دو لب دوست پر ثریاست





هر چند میان کوه لاله


چون دیده میان روی حوراست





چون دولت عاشقی در آمد


اینها همه از میانه برخاست





هرگز نشود به وصل مغرور


هر دیده که در فراق بیناست





اکنون که ز باغ زاغ کم شد


بلبل ز گل آشیانه آراست





بر هر سر شاخ عندلیبی‌ست


زین شکر که زاغ کم شد و کاست





فریاد همی کند که باری


امروز زمانه نوبت ماست




سنایی
 
امضا : Arjmand

Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,662
پسندها
5,055
امتیازها
35,773
مدال‌ها
19
  • #1,193
هیچ چیز با تو شروع نشد


همه چیز با تو تمام می‌شود


کوهستان‌هایی که قیام کرده‌اند


تا آمدنت را پیش از همگان ببینند.


اقیانوس‌ها که کف بر لب می‌غرند و


به جویبار تو راهی ندارند.


باد و هوا که در اندیشه‌اند


چرا انسان نیستند تا با تو سخن بگویند


و تو سوسن خاموش!


همه چیزت را در ظرفی گذاشته


به من داده‌ای


تا بین واژگان گرسنه قسمت کنم


هیچ چیز با تو شروع نشد


همه چیز با تو تمام می‌شود


جز نامم.



شمس_لنگرودی
 
امضا : Arjmand

Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,662
پسندها
5,055
امتیازها
35,773
مدال‌ها
19
  • #1,194
همه مقصود ما شد راست امروز


که آن مقصود دل با ماست امروز





گر آراید بهار نو جهان را


جهان را روی او آراست امروز





دلم دی وصل او حاجت همی خواست


رواگشت آنچه دی می خواست امروز





چو فر روی او امروز اینجاست


جمال نو بهار اینجاست امروز





زپیش او چو او بنشست با ما


غم نادیدنش برخاست امروز





هر آن شادی که از عالم نهان بود


از آن بر روز ما پیداست امروز





پری می گفت از او نیکوترم من


پدید آمد دروغ از راست امروز





گر اقبال مرا فرداست وعده


مرا با وصل او فرداست امروز





چو ما درسایه اقبال شاهیم


همه اقبالها ما راست امروز




ادیب_صابر
 
امضا : Arjmand

Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,662
پسندها
5,055
امتیازها
35,773
مدال‌ها
19
  • #1,195
جانا به جان رسید ز عشق تو کار ما


دردا که نیستت خبر از روزگار ما





در کار تو ز دست زمانه غمی شدم


ای چون زمانه بد، نظری کن به کار ما





بر آسمان رسد ز فراق تو هر شبی


فریاد و ناله‌های دل زار زار ما





دردا و حسرتا که به جز بار غم نماند


با ما به یادگاری از آن روزگار ما





بودیم بر کنار ز تیمار روزگار


تا داشت روزگار ترا در کنار ما





آن شد که غمگسار غم ما تو بوده‌ای


امروز نیست جز غم تو غمگسار ما





آری به اختیار دل انوری نبود


دست قضا ببست در اختیار ما


انوری
 
امضا : Arjmand

Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,662
پسندها
5,055
امتیازها
35,773
مدال‌ها
19
  • #1,196
اگر مراد تو ای دوست بی‌مرادی ماست


مراد خویش دگرباره من نخواهم خواست





اگر قبول کنی ور برانی از بر خویش


خلاف رای تو کردن خلاف مذهب ماست





میان عیب و هنر پیش دوستان کریم


تفاوتی نکند چون نظر به عین رضا‌ست





عنایتی که تو را بود اگر مبدل شد


خلل‌پذیر نباشد ارادتی که مراست





مرا به هر چه کنی دل نخواهی آزردن


که هر چه دوست پسندد به جای دوست روا‌ست





اگر عداوت و جنگ است در میان عرب


میان لیلی و مجنون محبت است و صفا‌ست





هزار دشمنی افتد به قول بدگویان


میان عاشق و معشوق دوستی برجاست





غلام قامت آن لعبت قبا‌پوشم


که در محبت رویش هزار جامه قباست





نمی‌توانم بی‌ او نشست یک ساعت


چرا که از سر جان بر نمی‌توانم خاست





جمال در نظر و شوق همچنان باقی


گدا اگر همه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Arjmand

Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,662
پسندها
5,055
امتیازها
35,773
مدال‌ها
19
  • #1,197
سِر عشقت مشکلی بس مشکل است


حیرت جان است و سودای دل است





عقل تا بوی می عشق تو یافت


دایما دیوانه‌ای لایعقل است





بر امید روی تو در کوی تو


پای عاشق تا به زانو در گل است





منزل اندر هر دو عالم کی کند


هر که را در کوی عشقت منزل است





هست عاشق لیک هم بر خویشتن


هر که از عشق تو یک دم غافل است





گفته‌ای حاصل چه داری از غمم


می به نتوان گفت آنچم حاصل است





تا دلم در دام عشقت اوفتاد


در میان خون چو مرغی بسمل است





معطلی مطلق تویی در ملک عشق


هر دو عالم دست‌های سایل است





تا گشادی بر دل عطار دست


بر دل عطار بندی مشکل است


عطار_نیشابوری
 
امضا : Arjmand

Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,662
پسندها
5,055
امتیازها
35,773
مدال‌ها
19
  • #1,198
تا نقش خیال دوست با ماست


ما را همه عمر خود تماشاست





آنجا که جمال دلبر آمد


والله که میان خانه صحراست





وانجا که مراد دل برآمد


یک خار به از هزار خرماست





گرچه نَفَس هوا ز مشکست


ورچه سَلَب زمین ز دیباست





هر چند شکوفه بر درختان


چون دو لب دوست پر ثریاست





هر چند میان کوه لاله


چون دیده میان روی حوراست





چون دولت عاشقی در آمد


اینها همه از میانه برخاست





هرگز نشود به وصل مغرور


هر دیده که در فراق بیناست





اکنون که ز باغ زاغ کم شد


بلبل ز گل آشیانه آراست





بر هر سر شاخ عندلیبی‌ست


زین شکر که زاغ کم شد و کاست





فریاد همی کند که باری


امروز زمانه نوبت ماست




سنایی
 
امضا : Arjmand

Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,662
پسندها
5,055
امتیازها
35,773
مدال‌ها
19
  • #1,199
قرعه ی دولت زدم ، یاری و اقبال هست


خوبی و فرخندگی جمله در این فال هست





حال نکو بگذرد، بخت مددها کند


طالع خود دیده‌ام، شاهد این حال هست





داد منجم نوید، گفت که با اخترت


ذلت پارینه رفت ، عزت امسال هست





داد مریض مرا مژدهٔ صحت طبیب


گرچه هنوز اندکی مضطرب احوال هست





طایر اقبال من شهپر دولت دماند


رخصت پرواز نیست ورنه پر وبال هست





بخت ز دنبال چشم اشک مرا پاک کرد


مژده که این گریه را خنده ز دنبال هست





وحشی و اقصای دیر کز طرف میکده


دردسر قال نیست ، سر خوشی حال هست




وحشی_بافقی
 
امضا : Arjmand

Arjmand

خبرنگار
سطح
15
 
ارسالی‌ها
3,662
پسندها
5,055
امتیازها
35,773
مدال‌ها
19
  • #1,200
ای پار، دوست بوده و امسال آشنا


وی از سزا بریده و بگزیده ناسزا





ای سفته درّ وصل تو الماس ناکسان


تا کی کنی قبول، خسان را چو کهربا





چند آوری چو شمس فلک هر شبانگهی


سر بر زمین خدمت یاران بیوفا





آن را که خصم ماست شدی یار و همنفس


با آنکه کم ز ماست شدی یار و آشنا





الحق سزا گزیدی و حقا که در خور است


پیش مسیح مائده و پیش خر گیا





بودیم گوهری به تو افتاده رایگان


نشناختی تو قیمت ما از سر جفا





بی‌دیده کی شناسد خورشید را هنر


یا کوزه گرچه داند یاقوت را بها





ما را قضای بد به هوای تو درفکند


آری که هم قضای بلا باد بر قضا





ای کاش آتشی ز کنار اندر آمدی


نه حسن تو گذاشتی و نه هوای ما





حکم قضای بود و گرنه چنین بدی


خاقانی از کجا و هوای تو از کجا




خاقانی
 
امضا : Arjmand
عقب
بالا