- ارسالیها
- 262
- پسندها
- 1,173
- امتیازها
- 6,713
- مدالها
- 8
- نویسنده موضوع
- #121
درست نیمیساعت بعد، که باز چند دقیقهای از حضورش در آن خانهی جنزده میگذشت، بعد از کلی کلنجار رفتنها با خود، بالاخره تصمیم گرفت اول چه کند. از مدتها قبل دوست داشت هر وقتی که تواند، مقداری پول برای آنها ببرد یا حتا از راه دور بفرستد. آنروز هم جدایِ از اینکه پولهای سرقتشده بنا به دلایل نامعلوم (که خود او از تحلیلشان عاجز بود) ناپدید شده بودند، حتا اگر هم بودند، باز میلی به کنار گذاشتنِ مبلغی از آنها برای آن خانواده یا حتا فرستادن مقداری از آنها نبود. همهی اینها زمانی صدق میکرد که قبلها، درست بهخاطر همین موضوع مرتکب قتل شده بود و بخش عمدهای از انگیزهاش را همین موضوع شکل میداد. اینکه خود را از گناه مبرا داند و دستهایش را در یک راه زمردنشان به خون آلوده کند تا...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.