نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.

منثور زرین شعرکده: BPY مجموعه اشعار سرمه‌ی گیتی | دیاناس شاعر انجمن یک رمان

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,631
پسندها
40,865
امتیازها
96,873
مدال‌ها
42
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #1
نام مجموعه شعر: سرمه‌ی گیتی
به قلم دیاناس
قالب: شعر سپید
سطح:
شاعرانه، رتبه اول مسابقات BPY

1000011761.jpg
مقدمه:
نیمه‌های شب
تکه‌های ستارگان
مویرگ‌های قلبم را به بند می‌کشند

پهلو به پهلو
غصه به غصه
چه داستان تلخی!
به پیشانی می‌خورد
مُهر تنهایی

روحم به چنگ آویخته

به خواب امشبم گر بیایی
چشم‌هایم می‌بارند
گویی ابرند؛
تکه ابرهای تیره‌ی باطله

روحم به چنگ آویخته

پلک به هم می‌دوزم
لب به هم می‌رسانم
امشب را
گریز می‌خواهم.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Kalŏn

Łacrîmosã

نو ورود
سطح
35
 
ارسالی‌ها
1,350
پسندها
24,063
امتیازها
61,573
مدال‌ها
36
  • #2
•| بسم رب العشق |•

1000008543.jpg

ضمن عرض سلام و خوش آمد خدمت شما شاعر محترم؛ لطفاً قبل از شروع تایپ مجموعه اشعار خود، قوانین بخش را مطالعه کنید.

"قوانین بخش اشعار کاربران"
***
پس از ارسال بیست پست در دفتر شعرتان، می‌توانید درخواست نقد بدهید و از دیدگاه دیگر کاربران درباره اشعارتان، آگاه شوید.

"تاپیك درخواست نقد و بررسی اشعار"
***
پس از گذشت بیست پست از دفتر شعرتان، می‌توانید درخواست تگ دهید و از کیفیت اشعار خود آگاه شوید.
...​
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر
امضا : Łacrîmosã
  • Heart
واکنش‌ها[ی پسندها] Kalŏn

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,631
پسندها
40,865
امتیازها
96,873
مدال‌ها
42
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #3
شب‌هایمان کبود بود.

غافل در آغوش سرد غم
صامت از رنج و مصیبت‌ها
نالان از قلب و تباهی‌ها

شب‌هایمان قره بود.

مادر اشک می‌بافت
گویی مرده‌ام
مرده‌ام؟به راستی؟

به تاول می‌نشیند قلبم
به رنگ خون، به رنگ درد
تمام جان به سمت رنج

خاک زمین به غم نشست
رنگ و رخش به نم نشست
مادری از دیار بغض
زاده‌ی خود به دست غم
 
آخرین ویرایش
امضا : Kalŏn

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,631
پسندها
40,865
امتیازها
96,873
مدال‌ها
42
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #4
بغض می‌شکند
خاموش و نرم
فرسوده
و خسته

چلچله‌های بغض
شب زیباییست
شب میهمانی
دعوت شده‌اند اشک‌ها
بغض‌ها
غمِ نشسته بر دل‌ها
پروانه‌های آبی و رها

همه در سوگ‌اند
رخت عزا
به تن
ناله‌ی شب به گوش
سردی شب
به آغوش

رنگین کمانی نیست
ماه
برای کیست؟

این زندگی رنج است
شب‌ها
پر از درد است.
 
آخرین ویرایش
امضا : Kalŏn

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,631
پسندها
40,865
امتیازها
96,873
مدال‌ها
42
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #5
خیال
چکه می‌کند
از سقف اتاق
بی‌انتها
مداوم
و پرصدا

از بیرون
سکوت می‌آید
و از درون
جنگ واژه‌ها

مامان
آب داد.

بغض نشسته بر دلم
مهر سکوت
بر لبم

چیزی نمی‌گوید
آرام می‌آید
آرام‌تر
می‌رود
مرا با جنگ
تنها می‌گذارد

شب سختی‌ست
واژه‌ها
بی‌رحم‌اند.
 
آخرین ویرایش
امضا : Kalŏn

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,631
پسندها
40,865
امتیازها
96,873
مدال‌ها
42
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #6
عقلم معما می‌کند
می‌سوزد قلب
و چشم
به بی‌فروغی می‌رسد

سنگين و ثقیل
جایی میان قفسه‌ی سینه‌ام
نیست علاجی
تمامم را به خاموشی می‌سپارم، به تاریکی

به دوش می‌کشانم
غبار غم را
تسکینم نمی‌دهد مهر نشسته بر لبش

به زوال می‌رسد احساسم
زمهریر است، یخ‌بندان
دفن می‌شوم
به باد نابودی سپرده می‌شوم
کسی نمی‌بیند
کسی فاتحه‌ای نمی‌فرستد

به خاک می‌افتم
به خاک
به باد
به آتش کشیده می‌شوم
 
آخرین ویرایش
امضا : Kalŏn

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,631
پسندها
40,865
امتیازها
96,873
مدال‌ها
42
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #7
مته می‌شود غم
می‌تراشد
می‌تراشد
به انتهای قلب می‌رسد
چیزی نمی‌ماند
جز تکه‌های احساس

باد می‌برد
تمامم را
دست آویزی ندارم
کشیده می‌شوم
به خاک و خون

ز دست می‌رود
دلی
بی‌هوا و سبعانه

دست‌گیر نیست کَسی
به زانو می‌افتم
احاطه می‌کند مرا به رنگ نحس طالعم
سیاهی و فنا و خوف
 
آخرین ویرایش
امضا : Kalŏn

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,631
پسندها
40,865
امتیازها
96,873
مدال‌ها
42
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #8
خانه می‌سازند اشک‌ها برای من
از جنس حسرت
به رنگ ماتم

مدیونت می‌شوم
به رنگ شوم شب
مدیون رفتنت
مدیون غصه‌ها

این خانه را به غم آغشته می‌کنم
آخر برای خود
وهمی به سر کنم

نور ستارگان بر چهره‌ی من و
یادت برای من
عشق پرندگان

مرگ مرا به جان
خواهی کشید و من
خوشحال و بی‌صدا ترک تو می‌کنم
 
آخرین ویرایش
امضا : Kalŏn

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,631
پسندها
40,865
امتیازها
96,873
مدال‌ها
42
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #9
چشمان من به غم
عادت ندارند
و تو
یگانه غم زیبای من

می‌نشینی به دل
برون می‌ریزی
ز چشم
فرو می‌روی
به قلب

زیباترین غم من

اسپند دود می‌کند
مادر برای من
زیر لب مدام
وردی بگوید و من خنده‌ای کنم

مادر
برای من
چشمی به اشک نکن
این‌گونه قلب من
بدتر فنا رود.
 
آخرین ویرایش
امضا : Kalŏn

Kalŏn

پرسنل مدیریت
مدیر تالار شعرکده
سطح
41
 
ارسالی‌ها
9,631
پسندها
40,865
امتیازها
96,873
مدال‌ها
42
  • نویسنده موضوع
  • مدیر
  • #10
رد نماندنت
به شب
 به تن
به دل، به دل، به دل

شب
شب فریاد است
فریاد را
سکوت برد
مرا
بیچارگی

کهنه غمی که در دلم
غرقه‌ی خون
به جا گذاشت
قلب مرا به دار کشید

آب دلم
به گِل نشست
غرق تباهی و بلا

رنج مرا
کسی ندید
بی‌کس و بی‌نوا روم
 
آخرین ویرایش
امضا : Kalŏn

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 0)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا