- ارسالیها
- 198
- پسندها
- 1,066
- امتیازها
- 6,433
- مدالها
- 7
- نویسنده موضوع
- #61
-بیا تو
کنارش رو تخت نشستم
-بابت این ها خیلی ممنونم اگر به دادم نمی رسبدی تا حالا سرما خورده بودم
-قابلی نداشت
-ممنونم
یهو بغلم کرد
-ساحل من خیلی خوشحالم که باهات آشنا شدم من تو ایران دوستی نداشتم اما حالا حس می کنم یه خواهر دارم
من هم بغلش کردم
- من هم خواهر نداشتم اما حالا یه خواهر بزرگتر دارم قول بده هر وقت میای تهران بیای پیشم
-قول میدم
بعد از میرال نوبت روژین بود لباسش رو که شسته بودم بردم تو آشپزخونه داشت سبزی پاک می کرد
-روژین جان خیلی ممنون شستم برات
-نه خانم این قابل دار نیست مال خود شما
-نمیشه که
گذاشتم کنارش
-با خان صحبت کردم گفت اگر امسال به جای معلم مدرسه به بچه ها درس بدی هم خرج درمان پدرت رو میده هم خرج تحصیلت رو تو هم برای جبرانش باید تابستون ها با بچه های ضعیف تر درس کار...
کنارش رو تخت نشستم
-بابت این ها خیلی ممنونم اگر به دادم نمی رسبدی تا حالا سرما خورده بودم
-قابلی نداشت
-ممنونم
یهو بغلم کرد
-ساحل من خیلی خوشحالم که باهات آشنا شدم من تو ایران دوستی نداشتم اما حالا حس می کنم یه خواهر دارم
من هم بغلش کردم
- من هم خواهر نداشتم اما حالا یه خواهر بزرگتر دارم قول بده هر وقت میای تهران بیای پیشم
-قول میدم
بعد از میرال نوبت روژین بود لباسش رو که شسته بودم بردم تو آشپزخونه داشت سبزی پاک می کرد
-روژین جان خیلی ممنون شستم برات
-نه خانم این قابل دار نیست مال خود شما
-نمیشه که
گذاشتم کنارش
-با خان صحبت کردم گفت اگر امسال به جای معلم مدرسه به بچه ها درس بدی هم خرج درمان پدرت رو میده هم خرج تحصیلت رو تو هم برای جبرانش باید تابستون ها با بچه های ضعیف تر درس کار...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.