ویژه رمان هُـودِه | مهدیه سجده نویسنده افتخاری انجمن یک رمان

[Mahdiye sajdeh]

درختِ خشکم و هم‌صحبتِ کبوترها
تو هم که خستگی‌ات رفت،
می‌پَری از من..!
_______________________________
#علیرضا_بدیع ‌
سلام دوم امروز میگم خیلی ممنونم که قصه رو‌می‌خونید.
دوستون دارم یه پارت دیگه رو هم شب میذارم:)
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Mahdiye sajdeh]

«آن‌قدر خسته‌ام
که دیگر نمی‌خواهم
کسی دوستم داشته باشد.»
_________________________________
سلام آخر شبی میدونم دیر اومدم ولی به جاش یه پارت دیگه هم میذارم.
دوستون دارم:)
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید
*منظور مارک موتور هوندا هست که تبدیل به لقب هاشم اسکندری شده.

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Mahdiye sajdeh]

دلم گرفته
به خودم قول داده ام اما
برایتان ننویسم چه با دلم کردند

#محمدعلی_بهمنی ‌
___________________________________
سلام آخر امشب
دوستون دارم:)
حدستون چیه؟! ماجرا داره به کجا کشیده میشه؟!
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Mahdiye sajdeh]

در بستر مسدودم با شعر غم آلودم
آشفته ترین رودم در جاری انسانها
#حسین‌_منزوی
_______________________________
سلام بعد از تقریبا یه هفته خوبین؟! میگم دلتون برای قصه تنگ شد؟
دوستون دارم بازم پارت داریم:)

جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Mahdiye sajdeh]

ما زندگی کردیم و ترسیدیم
در روزهای سرد پرتشویش
در ایستگاه متروی سرسبز
در ایستگاه متروی تجریش.
#حامد‌_ابراهیم‌_پور
_______________________________
سلام دوم امشب
خیلی دوستون دارم:)
الهی که حال دلتون خوب باشه.


جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Mahdiye sajdeh]

ما عاشقی کردیم و جان دادیم
در کوچه های شهر بی روزن
در کافه های دُور دانشگاه
در پله های سینما بهمن….
__________________________________
سلام سوم امشب
نظر میدین دیگه؟
دوستون دارم :)

جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Mahdiye sajdeh]

در این شب بی‌مرز
در این شب لبریز از اندوه
باران نرمی شیشه را می‌شوید ، آرام
تک‌سایه‌ای حیران و سرگردان
پاشیده بر دیوار
دیوار می‌ریزد فرو آوار
آوار
احساس من، احساس بیمار

#نصرت‌رحمانی
————————————
سلام بعد یه مدت طولانی و پر از خستگی…
خستگی بعد کلی دویدن و تلاش کردن که رو تن ادم بمونه بدتر از هر زمین خوردنه!
گاهی آدم‌ نیاز داره کنار بکشه نه برای اینکه مهر تایید بزنه به حرفای من دراوردی! برای اینکه نمیتونه حسش رو…تو کلمه بگنجونه! و من تمام این مدت نبودنم داشتم کلمه معنی می‌کردم و هیچ چیز معنیی که میخواستم رو نمیداد!
می‌خواستم دست بکشم ولی احترام خواننده های عزیزم رو‌ نمی‌تونستم زیر پا بذارم.
اگر و لطفا از خوندن رمان من منظور و برداشتی دارید به خودم بگین...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Mahdiye sajdeh]

گهگاه می‌زند به سرم
درددل کنم
با یک نوار خالیِ کاست
تمامِ روز

#نجمه‌_زارع

سلام دوم امشب بازم پارت میذارم و نمیدونم دوباره کی برگردم احتمالا دو هفته‌ای طول میکشه شاید کمتر تا باز پارتای زیادی بنویسم. امیدوارم به همین منوال بتونم ادامه بدم تا رمان تموم بشه.
نظری و نقدی داشتید حتما بگین.
دوستون دارم :)
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Mahdiye sajdeh]

تمام حرف
برسر حرفی ست
که از گفتن آن عاجزیم
#یدالله‌رویایی

سلام سوم‌ امشب یه پارت دیگم پاریم بتونم یکی دیگه هم مینویسم جبران این مدت نبودنم و ممنونم که حالمو‌ پرسیدین.
من از نصفه رها کردن هر کاری متنفرم، رمان نوشتن برای من بیشتر علاقه هست تا یه حرفه‌ای که بخوام به عنوان درآمد بهش نگاه کنم. من نوشتن رو تو وقتایی ادامه دادم که اگر بهش علاقه نداشتم ولش می‌کردم. برای هر رمانم زحمت زیادی کشیدم. هوده رو تو قسمتی از زندگیم‌ استارت زدم که وقت نداشتم به هیچ کاری برسم اما من نمی تونستم ننویسم.
یه نظرم قبل از اینکه کسی رو مورد قضاوت نگاه محدودمون قرار بدیم اول طرف مقابلمون رو خوب بشناسیم، نگاه آدم تو یه تصویر واضح خطا میده دیگه چه برسه به مطمئن حرف زدن از کسی که...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[Mahdiye sajdeh]

تا رسیدن هنوز باید رفت
کار سخت است و راه ناهموار
#هوشنگ‌_ابتهاج
————————
سلام آخر امشب.
جهت مشاهده متن کامل باید عضو انجمن شوید

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.