- تاریخ ثبتنام
- 29/8/23
- ارسالیها
- 2,023
- پسندها
- 16,356
- امتیازها
- 42,373
- مدالها
- 21
سطح
25
- نویسنده موضوع
- #291
لاک را برداشتم و سرش را باز کردم. رو به مهری گفتم:
- دستتو بیار!
لاک را روی پیشخوان گذاشتم و دست مهری را که پیش آورد، گرفتم. با دست دیگر فرچه را روی ناخن انگشت وسطش کشیدم و پرسیدم:
-خوبه؟
لبخندی زد.
- قشنگه!
دستش درون دستم بود و نگاهش را با ذوق به انگشتش دوخته بود، نگاهم را با لبخند به ناخن دست مهری دادم که با فهمیدن چیزی لبخندم پر کشید. فرچه را به طرف دخترک گرفتم و بدون نگاه برداشتن از ناخن مهری گفتم:
- همینو برمیداریم.
دخترک با «مبارکه» گفتن فرچه را گرفت. نگاهم روی ناخن دستان مهری قفل شده بود و به این فکر میکردم چرا هنوز متوجه نشده بودم مهری ناخن میجود؟ ناخنهای دستش تهرفته و کاملاً گرد بودند. به خاطر آموزشهایی که در دانشگاه برای شناخت اختلالات رفتاری بچهها...
- دستتو بیار!
لاک را روی پیشخوان گذاشتم و دست مهری را که پیش آورد، گرفتم. با دست دیگر فرچه را روی ناخن انگشت وسطش کشیدم و پرسیدم:
-خوبه؟
لبخندی زد.
- قشنگه!
دستش درون دستم بود و نگاهش را با ذوق به انگشتش دوخته بود، نگاهم را با لبخند به ناخن دست مهری دادم که با فهمیدن چیزی لبخندم پر کشید. فرچه را به طرف دخترک گرفتم و بدون نگاه برداشتن از ناخن مهری گفتم:
- همینو برمیداریم.
دخترک با «مبارکه» گفتن فرچه را گرفت. نگاهم روی ناخن دستان مهری قفل شده بود و به این فکر میکردم چرا هنوز متوجه نشده بودم مهری ناخن میجود؟ ناخنهای دستش تهرفته و کاملاً گرد بودند. به خاطر آموزشهایی که در دانشگاه برای شناخت اختلالات رفتاری بچهها...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.