روی سایت روياى خاموش|نگار بانو، سینا کاربران انجمن یک رمان

[نگاردال]

در پى عشق تو شهر ها را
كوچه ها را
دره ها را
گشتم
در پى عشق تو خودم را
دنيايم را
فراموش كردم
حال ديگر نه تو را دارم نه خودم را نه ان دنياى با عشقم را

 

[نگاردال]

مجنون كه مى شوى ليلى بودنت را فراموش مى كنى
اواى عشق را با كدامين ساز بنوازم
بند بند وجودم تار مى شود
نكند ليلى شده ام

 

[R_MāN'8]

اندر
دل من
درون و بیرون
همه اوست
...​

 

[نگاردال]

سرم را روى شانه ات مى گذارم تا همه بفهمند

دنيا زير سر من خلاصه مى شود

 

[نگاردال]

من ناخداى عشقم ، طوفان حريف من نيست
من عاشق تو هستم، مجنون رقيب من نيست

تقديم به مادرم

 

[نگاردال]

مثل امواج دريا امدى و ساحل قلبم را طوفانى كردى
مثل باران امدى اسمان قلبم را بارانى كردى

 

[نگاردال]

گاه انقدر بچه مى شوم
كه عقل هم به گنگى احساسم مى خندد
گاه انقدر بچه مى شوم كه روياى رنگارنگ ديگران هم برايم سياه و سفيد است

 

[نگاردال]

گاه انقدر بى درك مى شؤم
كه حتى احساس هم برايم مى گريد

 

[نگاردال]

قلب مال دگر بود
و احساست مال من

 

[نگاردال]

تو چه مى فهمى كه دنيا يعنى چه
تو چه مي فهمى كه رويا يعنى چه
تو چه مى فهمى كه درد يعنى چه
پس سكوت كن سكوتت ادب است