فراخوان معرفی رمان‌های درحال تایپ

[حصار آبی]

سلام عزیزان،
سرو پناه
فردا تا تو
دو رمانی که لینکشون تو امضام هست

 

[masihe.ch]

برگزیده | رمان ئاوان | مسیحه.چ کاربر انجمن یک رمان | Page 13

کد رمان: 5626 ناظر: @Armita.sh سطح: برگزیده خلاصه: شَبیر احتشام بزرگ طایفه احتشام برای حفظ جان نوه هایش مجبور به سر پوش گذاشتن بر رازی تلخ گشته که حالا بعد از ده سال برای فاش نشدن آن راز نوه‌های خود را مجبور به ازدواج با هم می‌کند.اجباری تلخ که قرار است نتیجه‌ای شیرین داشته باشد.

forum.1roman.ir

 

[Moonlight67]

موضوع 'رمان انعکاس دوگانه | مهتاب کرامتی کاربر انجمن یک رمان' در حال تایپ | رمان انعکاس دوگانه | مهتاب کرامتی کاربر انجمن یک رمان

 

[pen lady]

در حال تایپ | رمان پسران دانشگاه را رهبری می‌کنند | pen lady (ماها کیازاده) کاربر انجمن یک رمان

کد رمان: 5691 ناظر: @Ellery مرضیه، تارا و فاطمه دخترانی بودند که وارد منطقه‌ی زیر سلطه‌ی او شدند. دخترانی که با زورگویی و قوانین بی‌اساس او جنگیدند، مقاومت کردند و قصد دخالت در رهبری او را کردند. سرانجام در لیستی قرار گرفتند که برای هیچ‌کدام خوشایند نبود. غافل از اتفاقاتی که قرار است در...

forum.1roman.ir

 

[big boss]

در حال تایپ | رمان برج ممنوعه‌ی پناه | کوثر موسوی کاربر انجمن یک رمان

کد رمان:5739 ناظر: SARABAHAR.NAJM بعد از به چشم دیدن مرگ پدر و مادرش احساساتش برای همیشه مُرد.  حصار دورش رو بزرگ و دست نیافتنی کرد و یک برچسب ممنوعه روش زد! هیچ‌کس جرأت نزدیک شدن به اون رو نداشت تا این‌که با پا گذاشتن توی ساختمونی و با دیدن پنج نفر خل وضع‌تر از خودش، تصمیم به زندگی کردن با...

forum.1roman.ir

 

[Asal.k85]

نام رمان : برگرد جبران میکنم
نام نویسنده: حامی
ژانر رمان: تراژدی عاشقانه

کد: 5146
ناظر: مَه گل
دو فصل در یک جلد!
خلاصه:
از همون اول، تو اوج جونیش با کلی ثروت مجبور بود تنهای تنها زندگیش رو بچرخونه... اما یه جایی از زندگی انگار ورقِ تنهایی برگشته بود و با اضافه شدنِ یه سری آدمای جدید، هیجان سر تا سر سرنوشتش رو در برگرفت. انگار همه‌ی آدمای دور ورش دست تو دست هم دادن تا هر طوری هست از تنهایی به اوج برسونش و از اوج به زمین بندازنش، ولی دختر قصه‌ی ما انگار به یه شوک نیاز داشت، نیاز داشت واسه یه بارم که شده ریسکِ بزرگ زندگیش رو انجام بده و با یه فردی جدید گذشتش رو نابود کنه و با ظاهرِ قوی پا به دنیای واقعیش بذاره.

در حال تایپ | رمان برگرد جبران می‌کنم | عسل کورکور کاربر انجمن یک رمان | Page 16

کد: 5146 ناظر: @مَه گل دو فصل در یک جلد! خلاصه: از همون اول، تو اوج جونیش با کلی ثروت مجبور بود تنهای تنها زندگیش رو بچرخونه... اما یه جایی از زندگی انگار ورقِ تنهایی برگشته بود و با اضافه شدنِ یه سری آدمای جدید، هیجان سر تا سر سرنوشتش رو در برگرفت. انگار همه‌ی آدمای دور ورش دست تو دست هم...

forum.1roman.ir

 

[سیده پریا حسینی]

سلام به همه‌ی شما دوستان یک رمانی

لطفاً لینک آثار خود را برای انتشار در کانال تلگرامی یک رمان به آدرس ( یک رمان؛ حآمیِ نویسندگان ) برای ما در همین تایپک ارسال کنید.

نکته: داستان کوتاه و سایر نوشته‌های مربوط به بخش کتاب، دلنوشته و شعر در اولویت معرفی قرار دارند.
تمامی آثار و دفترکارهایی که در انجمن دارید را می‌توانید برای معرفی ارسال کنید و درصورت تمایل می‌تونید متنی برای لینک‌تون بنویسید.

این تایپک برای معرفی رمان‌هاست فراخوان | معرفی رمان‌های درحال تایپ | انجمن رمان نویسی یک...​

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[barbara]

در حال تایپ | رمان رویای آغوش‌گرم او | مینا بانو کاربر انجمن یک‌رمان

کد رمان: 5729 ناظر: @Armita.sh خلاصه: دختری که تنهایی کشیده سختی کشیده... دختری که خیلی چیزها رو تجربه کرده و کلی روی خودش‌کار کرده تا محکم باشه... استوار باشه... سپری باشه در مقابل حرفا و طعنه‌ها و ضربه‌های دشمنانش؛ اما وقتی که مجبور به سفری میشه، اونجا با دیدن یکی از کسایی‌که بدترین ضربه رو...

forum.1roman.ir

 

[Kuroyami]

سلام. سه تا هست :))))
جلد یک خون کور: پانیشرز

برگزیده | رمان خون کور: پانیشرز | کورویامی کاربر انجمن یک رمان

.کد:5339 ناظر: @Ghasedak. سطح: برگزیده خلاصه: آکامه بر خود می‌لرزید. با آنکه از خاندان سایه‌ها بود، از سایه‌هایی دیگر می‌هراسید. تمام عمرش را در ترس و واهمه گذرانده بود؛ اما دیگر بس بود. شمشیرش را برداشت و آماده‌ی بیرون رفتن از پیله‌ی امنش شد. دیر یا زود باید با آن موجودات سر و کله می‌زد...

forum.1roman.ir

جلد دو خون کور: بال‌های سقوط

مطلوب | رمان خون کور: بال‌های سقوط | کورویامی کاربر انجمن یک رمان

کد رمان: 5367 ناظر: @Ghasedak. سطح: مطلوب خلاصه: آکامه هرگز انتظار این را نداشت که آن مرد شکارچی به او خ**یا*نت کند اما ریجس به او حقیقت را می‌گفت. او یک شکارچی بود… یک شکارچی انسان! حال هدف نهایی ریجس شکار یک پانیشر بود. آیا آکامه‌ی پانیشر از دامگه او می‌رهد؟!

forum.1roman.ir

جلد یک شکار زاویر

ویژه | رمان شکار زاویر | کورویامی کاربر انجمن یک رمان

کد رمان: 5547 ناظر: AMARGURA سطح: ویژه خلاصه: در دنیایی که جادو با فناوری در هم آمیخته است، زاویر، یک خون آشام انتقام جو، به دنبال نابودی بشریت با استفاده از قدرت‌های ممنوع است. او با ثبت‌نام در یک آکادمی معتبر، به دنبال ابزاری برای احضار یک شیطان قدرتمند است. الایجه، دانش آموزی باهوش، نقشه...

forum.1roman.ir

 

[Mahdiye sajdeh]

ویژه | رمان هُـودِه | مهدیه سجده نویسنده افتخاری انجمن یک رمان | Page 13

کد رمان: 5652 ناظر رمان: @❁S.NAJM سطح: ویژه به نام ایزد منان خلاصه: «‌دستانی که در آتش می‌رقصید حکایت از پشیمانی‌ای داشت که چاره‌ای برایش نبود و چشمانِ محکوم به تماشا، حکایت تلخش را از بَّر شد!» زندگی مشترک بهنود که در شرف سه نفره شدن بود رو به فروپاشی رفته و تلاش‌هایش‌ بی‌ثمر شده‌بود؛...

forum.1roman.ir