فراخوان معرفی رمان‌های درحال تایپ

[Mahdiye sajdeh]

ویژه | رمان هُـودِه | مهدیه سجده نویسنده افتخاری انجمن یک رمان | Page 13

کد رمان: 5652 ناظر رمان: @❁S.NAJM سطح: ویژه به نام ایزد منان خلاصه: «‌دستانی که در آتش می‌رقصید حکایت از پشیمانی‌ای داشت که چاره‌ای برایش نبود و چشمانِ محکوم به تماشا، حکایت تلخش را از بَّر شد!» زندگی مشترک بهنود که در شرف سه نفره شدن بود رو به فروپاشی رفته و تلاش‌هایش‌ بی‌ثمر شده‌بود؛...

forum.1roman.ir

 

[maraly0_0r]

در حال تایپ | رمان ما شماره‌ایم! | مارال رشیدی کاربر انجمن یک رمان

کد رمان: 5732 ناظر: @SARABAHAR.NAJM خلاصه: گروهی از بزهکاران خسته و بی حوصله به عنوان بخشی از یک بازی برای زنده ماندن به ساختمانی منتقل می‌شوند؛ اینجا یک نبرده یا در واقع مسابقه‌ای بین مرگ و زندگیست! در این میان آنها مجبور به وضع کردن قانون‌هایی هستن تا از نظر احساسی کمتر آسیب ببینن... فقط...

forum.1roman.ir

 

[فاطمه بهار]

نام رمان: رفیق فابریک
ژانر: فانتزی _ طنز
نویسنده: فاطمه بهار
کد رمان: 5697
ناظر: Kallinu
فرزاد نویسنده‌ی جوونی که برای نوشتن داستانی ترسناک، دست به احضار روح می‌زنه. اما پس از عدم موفقیت و مورد تمسخر قرار گرفتن توسط دوستش، جهت تلافی نقشه‌ای می‌کشه که جونشون توسط موجودات ماورایی در معرض خطر قرار می‌گیره... اما آیا همه چی حقیقت داره؟

***
«همیشه عشق باشد،... در حال تایپ | رمان رفیق فابریک | فاطمه بهار کاربر انجمن یک رمان

 

[nastaranjavan]

نام رمان :تلاطم تاریکی
نام نویسنده:نسترن جوانمرد
ژانر رمان:معمایی، عاشقانه، درام


تلاطم تاریکی، رمانی پر از راز، رمز و هیجان است که داستان دختری به نام پناه و خانواده‌اش را روایت می‌کند...
پناه که پس از سال‌ها موفق به راضی کردن پدر و مادرش مبنی بر برگشت‌شان به تهران می‌شود؛ در یک شب بارانی با با رو‌به‌رو شدن با جنازه‌ی آن دو زندگی‌اش ویران می‌شود...
همه‌چیز حاکی از اتفاقی تلخ و غمناک است تا وقتی که خبر می‌رسد جنازه‌ی سومی هم از محل آتش سوزی بیرون کشیده شده است!
آن ها در جست‌وجوی حقیقت با اتفاقی عجیب و غریب روبه‌رو می‌شوند که زندگی آن‌ها به خصوص پناه را کاملا تحت تاثیر قرار می‌دهد.
در این بین پسری به نام شاهرخ با ورودش به زندگی پناه، همه‌چیز را تغییر می‌دهد!
حالا به نظر شما این...

لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.

 

[vida1]

در حال تایپ | رمان چشم‌های بسته | ویدا کاربر انجمن یک رمان

کد رمان: 5657 ناظر: @asalezazi خلاصه: قاتلی با لقب انزوا وجود دارد که نه جنسیت آن، نه اسم اصلی آن و نه هیچ مشخصات دیگری از او وجود ندارد. او هر چشم آبی را که می‌بیند می‌کشد. حال، او پنج نفر را به خانه‌ی متروکه‌ی خود کشانده است. دو مرد و سه زن. آیا آن‌ها جان سالم به در می‌برند؟

forum.1roman.ir