- تاریخ ثبتنام
- 30/10/22
- ارسالیها
- 506
- پسندها
- 2,693
- امتیازها
- 14,573
- مدالها
- 11
- سن
- 4
سطح
12
- نویسنده موضوع
- #61
اما مسعود ادامه داد:
- گفتی که اول تو ازش خوشت اومد؟ بهش گفتی و هواییش کردی! کی بهتر از تو! کی ثروتمند تر از تو! چند برابر من ثروت داری. دست رو هر کی بذاری، بهت نه نمیگه!
صدرا به قصد متوقف کردن مسعود بلند و با هشدار گفت:
- مسعود!
اما مسعود رگبارطور ادامه داد:
- من ازت پرسیدم. همون موقع ازت پرسیدم. ازت پرسیدم که تو میخوای پا جلو بذاری یا نه! خودت اون موقع عقب کشیدی! یادت نیست، نامرد؟
صدرا سعی کرد مسعود را متوقف و به سمت خروجی کافه بکشد. چشمانش را از گلی دزدید اما گلی حقیقتی را که در این مدت در موردش حدس و گمان زده، فهمیده بود. مسعود دوباره دهان باز کرد. صدرا دستش را روی دهان مسعود گذاشت و هشدار داد:
- بسه مسعود!
مسعود دستش را پس زد و ادامه داد:
- تو این دو سال بهش چشم داشتی! منتظر یه...
- گفتی که اول تو ازش خوشت اومد؟ بهش گفتی و هواییش کردی! کی بهتر از تو! کی ثروتمند تر از تو! چند برابر من ثروت داری. دست رو هر کی بذاری، بهت نه نمیگه!
صدرا به قصد متوقف کردن مسعود بلند و با هشدار گفت:
- مسعود!
اما مسعود رگبارطور ادامه داد:
- من ازت پرسیدم. همون موقع ازت پرسیدم. ازت پرسیدم که تو میخوای پا جلو بذاری یا نه! خودت اون موقع عقب کشیدی! یادت نیست، نامرد؟
صدرا سعی کرد مسعود را متوقف و به سمت خروجی کافه بکشد. چشمانش را از گلی دزدید اما گلی حقیقتی را که در این مدت در موردش حدس و گمان زده، فهمیده بود. مسعود دوباره دهان باز کرد. صدرا دستش را روی دهان مسعود گذاشت و هشدار داد:
- بسه مسعود!
مسعود دستش را پس زد و ادامه داد:
- تو این دو سال بهش چشم داشتی! منتظر یه...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.