• تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

در حال تایپ رمان بخت خواب‌آلود | زهره.ر کاربر انجمن یک رمان

زهره.ر

رو به پیشرفت
رو به پیشرفت
تاریخ ثبت‌نام
20/10/20
ارسالی‌ها
135
پسندها
2,267
امتیازها
11,563
مدال‌ها
8
سطح
9
 
  • نویسنده موضوع
  • #11
او که تازه متوجه منظورم شده بود با عصبانیت پاشنه‌ی بلند و نازک کفش‌هایش را روی زمین کوبید و همان‌طور که از کنارم عبور می‌کرد با حرص گفت:
- سرایدار به این پر‌رویی ندیده بودیم.
حرفش را زده و به سمت مامان مهینش رفته بود. اما من برای اولین‌بار از سخن نیش‌دار او ناراحت نشده بودم. نارحت نشدم هیچ خوش‌حال هم شدم چون فهمیدم حرفم او را حسابی به هم ریخته. حالا که خوب دقت می‌کردم در او هیچ عزت نفسی نبود. برای دختری به سن او خیلی زود بود که همه‌‌ی اجزای صورتش را دست‌کاری کند. بینی عملی عروسکی، ابروهای نازکی که نمی‌دانم چطور حالا شبیه به ابروهای شمر در فیلم مختارنامه شده بودند. با مژه‌هایی که آدم می‌ترسید باعث پرواز او شوند و در نهایت لب‌هایش که مثل تیوپ استخر باد کرده بودند. همه‌ی این‌ها به نظر من...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
آخرین ویرایش
امضا : زهره.ر

موضوعات مشابه

عقب
بالا