نویسندگان، مهندسان روح بشریت هستند.
  • تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

دلنوشته مجموعه دلنوشته‌های نوای اشک | میم.هویار کاربر انجمن یک رمان

HOOYAR

ویراستار آزمایشی
سطح
9
 
ارسالی‌ها
241
پسندها
2,142
امتیازها
11,713
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • #1
بسمه تعالی
نام اثر: نوای اشک
نام نویسنده: میم.هویار
ژانر: تراژدی
مقدمه:
هوای این بامداد، خبر از اشک می‌دهد. این سحری که گذشت، دل به ماه بسته بود که خون اشک می‌ریزد. این آخرین تلالو‌های ستارگان نوای اشک بود، که دمید بر روح‌های بی‌کالبد. ای صبح ظالم، سحر را فراموش نکن...​
 
امضا : HOOYAR

Ftm.gh

پرسنل مدیریت
مدیر تالار ادبیات
سطح
11
 
ارسالی‌ها
453
پسندها
1,852
امتیازها
12,383
مدال‌ها
14
  • مدیر
  • #2
•| بسم رب القلم |•
آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند...
a42826_24585360F9-867A-4DA0-88B2-83D77F96EB7C.jpeg

نویسنده‌ی عزیز، بی‌نهایت خرسندیم که دلنوشته‌های زیبایتان را در انجمن «یک رمان» به اشتراک می‌گذارید.
خواهشمندیم پیش از پست‌گذاری و شروع دلنوشته‌، قوانین بخش «دلنوشته‌های کاربران» را به خوبی مطالعه بفرمایید.
***

قوانین بخش دلنوشته‌ی کاربران"
پس از گذشت حداقل ۲۰ پست از دل‌نوشته، می‌توانید در تاپیک زیر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : Ftm.gh

HOOYAR

ویراستار آزمایشی
سطح
9
 
ارسالی‌ها
241
پسندها
2,142
امتیازها
11,713
مدال‌ها
8
  • نویسنده موضوع
  • #3
هر آن صدای مشت‌های ریز، از زیر خاک به چاهسار گوش می‌رسد؛ هر بامداد، هر چاشت‌گاه و هر شام. به کردار دانه‌ای که با مشت‌های کوچک خود به خاک سرد اجبار و ظلم می‌کوبد و روزی خواهد رسید که گیاه نور خورشید را خواهد دید. حتی به قیمت خورد شدن، آسیب و مرگ؛ اما مشت‌های کوچک گیاه خوب می‌داند چطور راه آزادی را دوباره پیش بگیرد. تا وقتی ریشه باشد، روح فاتح نیز هست.​
 
امضا : HOOYAR

موضوعات مشابه

کاربران بازدید کننده از موضوع (تعداد: 4)

کاربران در حال مشاهده موضوع (تعداد: 1, کاربر: 0, مهمان: 1)

عقب
بالا