• تذکر:

    نویسندگان عزیز از نوشتن رمان‌هایی با محتوای غیر اخلاقی خودداری کنید. در صورت مشاهده چنین موضوعی صحنه رمان شما بدون تذکر توسط ناظرین حذف خواهد شد.

    مواردی که شامل موضوعات غیراخلاقی می‌شود عبارت‌است از:

    1. پرداختن به زندگی افرادی با گرایش های خاص مانند (هم‌جنس‌گرایی، ....)

    2. بیان صریح عقاید سیاسی در رمان‌ها و زیر سوال بردن چارچوب‌های جامعه اسلامی

    3. بیان توصیف صریح جنسی و به کار بردن کلمات ناشایست.

    و...

    قبل از ایجاد رمانتان موارد زیر را در نظر داشته باشید:

    1. اسم رمان خود را طوری انتخاب کنید که داری مصادیق مجرمانه و خلاف عرف جامعه نباشد.

    2. از به کار بردن کلمات جنسی و مواردی که با شئونات اسلامی مغایرت دارد، به جد خودداری کنید.

    3- برای تایپ رمان می توانید طبق تاپیک آموزشی زیر رمان خود را ارسال کنید:

    کلیک کنید

    4. با مطالعه رمان‌های نویسندگان انجمن به آن‌ها امید نوشتن خواهید داد.

    کلیک کنید

در حال تایپ رمان آویدا | مینا طویلی زاده کاربر انجمن یک رمان

مینا طویلی زاده

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
27/9/25
ارسالی‌ها
3
پسندها
6
امتیازها
0
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #1
نام رمان :
آویدا
نام نویسنده:
مینا طویلی زاده
ژانر رمان:
درام، عاشقانه
کد: 5690
ناظر: GHOGHA GHOGHA


خلاصه: دختری پر از شور و آشوب در شهری گرفتار قضاوت‌ها و محدودیت‌ها، در مسیر زندگی با آزمون‌های عشق، وفاداری و حقیقت‌های تلخ روبه‌رو می‌شود. او در سفری میان احساسات و تصمیم‌ها درمی‌یابد که زندگی و عشق همیشه آن‌طور که به نظر می‌رسند نیستند؛ هر انتخاب، اثری عمیق بر روح و سرنوشتش می‌گذارد
 
آخرین ویرایش

GHOGHA

مدیر تالار کتاب
پرسنل مدیریت
مدیر تالار کتاب
تاریخ ثبت‌نام
28/7/23
ارسالی‌ها
855
پسندها
5,756
امتیازها
22,273
مدال‌ها
20
سن
24
سطح
14
 
  • مدیر
  • #2
1000027978.jpg
«به نام داعیه‌ی سر متن‌ها»

نویسنده‌ی عزیز، ضمن خوش‌آمد گویی، سپاس از انتخاب این انجمن برای منتشر کردن رمان خود،
خواهشمندیم قبل از تایپ رمان خود قوانین زیر را به دقت مطالعه فرمایید!
قوانین جامع تایپ رمان

آموزش قرار دادن رمان را در تاپیک زیر دنبال کنید.

نحوه‌ی قرار دادن رمان در انجمن برای مطالعه کاربران

و برای پرسش سوالات و اشکالات خود در رابطه با رمان به لینک زیر...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 
امضا : GHOGHA

مینا طویلی زاده

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
27/9/25
ارسالی‌ها
3
پسندها
6
امتیازها
0
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #3
مقدمه:
هیچ‌کس از سرنوشت خویش نمی‌گریزد؛ هر دلی که می‌تپد، روزی در میانه‌ی راه با حقیقتی روبه‌رو می‌شود که همه‌ی رویاهایش را به چالش می‌کشد. این روایتِ دختری‌ست که در میانه‌ی غوغای عشق و قضاوت، به جستجوی معنای زندگی ‌می‌گردد.
نورِ خورشید، کُل اتاقم رو پوشونده بود. هر چقدر سعی کردم بخوابم نتونستم. بالش رو چند بار زیر سرم جابه‌جا کردم، اما انگار خورشید تصمیم گرفته بود هر طور شده بیدارم کنه. از روی تخت بلند شدم، موهام رو پشت سرم جمع کردم و به آینه نگاه انداختم. صورتم هنوز رد خواب داشت و چشم‌هام نیمه‌خواب بودن.
با بی‌حوصلگی از اتاق بیرون رفتم. لیوان آبی خوردم و روی صندلی آشپزخونه نشستم. خونه مثل همیشه ساکت بود. همه رفته بودن سرکار و نبودنشون، مثل یک عادت تکراری، فضای خونه رو پر کرده بود...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

مینا طویلی زاده

نو ورود
نو ورود
تاریخ ثبت‌نام
27/9/25
ارسالی‌ها
3
پسندها
6
امتیازها
0
سطح
0
 
  • نویسنده موضوع
  • #4
گوشیم رو، روی میز گذاشتم و چند دقیقه به صفحه‌ی خاموشش زل زدم. انگار حرف زدن با اون، برای شروع روزم می‌تونست خوب باشه و، واسه امشب کمتر استرس بگیرم. باید آماده می‌شدم که به مزون برم، آهی کشیدم و رفتم سمت کمد؛ شلوار جین و مانتوی ساده‌ای پوشیدم، شال مشکی توری رو که همیشه دم‌دست بود سرم کردم و از خونه زدم بیرون.
هوا هنوز خنک بود و خیابون شلوغ‌تر از همیشه. صدای بوق ماشین‌ها و رفت‌وآمد مردم مثل همیشه اعصاب‌خردکن اما آشنا بود. کیفمو روی دوشم جابه‌جا کردم و با عجله به سمت ایستگاه تاکسی رفتم. دلم می‌خواست زودتر برسم مجتمع؛ جایی که حالا بیشتر از خونه، برام معنی زندگی داشت.
مجتمع، ساختمون بزرگی بود با راهروهایی پر از مغازه و دفتر. بوی قهوه و عطر لباس نو همه‌جا پیچیده بود. وقتی وارد شدم، حس کردم...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
 

موضوعات مشابه

عقب
بالا