- تاریخ ثبتنام
- 19/7/25
- ارسالیها
- 283
- پسندها
- 30
- امتیازها
- 528
- مدالها
- 2
سطح
1
- نویسنده موضوع
- #31
«روشن نمیشوم»
چراغها را خاموش کردهام.
نه برای خواب، برای همدردی.
برای شبهایی که تاریکیشان از نبودن تو تیرهتر است.
برای خودم، که دیگر روشنی نمیشناسم.
کسی که با بودنش چراغ خانه را روشن میکرد،
وقتی رفت، همهچیز را خاموش کرد.
حتی من!
خاموش شدهام.
با چشمهایی باز، با نفسی جاری، با قلبی که میزند،
اما روشن نیست.
و هیچوقت دیگر روشن نخواهد شد... .
چراغها را خاموش کردهام.
نه برای خواب، برای همدردی.
برای شبهایی که تاریکیشان از نبودن تو تیرهتر است.
برای خودم، که دیگر روشنی نمیشناسم.
کسی که با بودنش چراغ خانه را روشن میکرد،
وقتی رفت، همهچیز را خاموش کرد.
حتی من!
خاموش شدهام.
با چشمهایی باز، با نفسی جاری، با قلبی که میزند،
اما روشن نیست.
و هیچوقت دیگر روشن نخواهد شد... .