- تاریخ ثبتنام
- 11/6/19
- ارسالیها
- 46
- پسندها
- 112
- امتیازها
- 503
- مدالها
- 2
- سن
- 23
سطح
2
- نویسنده موضوع
- #21
یه نگاهی کرد و گفت:
- چیه؟ دخترارو میگی؟ بابا دست بردار از این اخلاقت علی.
از حرفش چشمهام چهارتا شد.
- محمد من دختر بازم؟
یه چپچپکی بهم نگاه کرد و گفت:
- آره
- محمد... من؟
پای چپش رو انداخت رو پای راستش، یه بادی انداخت به قبقبش و گفت:
- تو مارو هم کشتی جیگر، چه برسه به دخترا بچه خوشگل!
یه دستی به صورتم کشیدم و با خنده گفتم:
- نمیدونم چت شده! همون که گفتم قاط زدی، اون بالا هانیه نشسته.
- هانیه کیست و چرا؟
- اون چیست و چرا نیست احتمالاً؟
دستاش رو گذاشت زیر چونش و مثل بچهها پرسید:
- هانیه کیه بلا؟ عشق جدیدته؟
یه فریاد آرومی زدم.
- وای محمد بس کن دیگه، عشق قدیمی داشتم مگه که این جدیدش باشه؟
- نه خب ببین، کمی که تأمل کردم دیدم نه راست میگی.
نفسم رو فوت کردم بیرون که خودش رو یکم جمع و جور...
- چیه؟ دخترارو میگی؟ بابا دست بردار از این اخلاقت علی.
از حرفش چشمهام چهارتا شد.
- محمد من دختر بازم؟
یه چپچپکی بهم نگاه کرد و گفت:
- آره
- محمد... من؟
پای چپش رو انداخت رو پای راستش، یه بادی انداخت به قبقبش و گفت:
- تو مارو هم کشتی جیگر، چه برسه به دخترا بچه خوشگل!
یه دستی به صورتم کشیدم و با خنده گفتم:
- نمیدونم چت شده! همون که گفتم قاط زدی، اون بالا هانیه نشسته.
- هانیه کیست و چرا؟
- اون چیست و چرا نیست احتمالاً؟
دستاش رو گذاشت زیر چونش و مثل بچهها پرسید:
- هانیه کیه بلا؟ عشق جدیدته؟
یه فریاد آرومی زدم.
- وای محمد بس کن دیگه، عشق قدیمی داشتم مگه که این جدیدش باشه؟
- نه خب ببین، کمی که تأمل کردم دیدم نه راست میگی.
نفسم رو فوت کردم بیرون که خودش رو یکم جمع و جور...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.