- تاریخ ثبتنام
- 11/6/19
- ارسالیها
- 54
- پسندها
- 156
- امتیازها
- 523
- مدالها
- 3
- سن
- 23
سطح
2
- نویسنده موضوع
- #41
- اگر گذشت نکنم، مثلاً چه غلطی میکنی؟ میخوای یه بادمجونم بکارم زیر اون چشمت؟
- دوست من، استاد، بزرگوار، ببخشید گفتم.
- انقدر برای من لفظقلم حرف نزن... میزنم ناموست رو... .
حرفش تموم نشد که یه سیلی خابوندم توی گوشش. انقدر محکم خورد که پرت شد و افتاد روی صندلیها. صورتش رو گرفت و گفت:
- حیف که نمیتونم کاری بکنم.
- تو غلط میکنی کاری بکنی! اینهمه ازت عذرخواهی کردم، اونوقت توی بیشرف به من فحش ناموسی میدی؟ مرتیکه! بزنم همینجا نفت برینی؟
- شانست گفت با کسی اینجام و اینجا هم جاش نیست، مردی بیا بیرون.
محمد رفت یقش رو گرفت و گونهش رو بوسید و گفت:
- خوشگله، هنوز زوده برات با حاجیه ما قرار دعوا بذاری. ایندفعه رو من شفاعتت میکنم، ده ثانیه وقت داری بزنی به چاک.
یه نگاه خشمگینی بهش کردم و...
- دوست من، استاد، بزرگوار، ببخشید گفتم.
- انقدر برای من لفظقلم حرف نزن... میزنم ناموست رو... .
حرفش تموم نشد که یه سیلی خابوندم توی گوشش. انقدر محکم خورد که پرت شد و افتاد روی صندلیها. صورتش رو گرفت و گفت:
- حیف که نمیتونم کاری بکنم.
- تو غلط میکنی کاری بکنی! اینهمه ازت عذرخواهی کردم، اونوقت توی بیشرف به من فحش ناموسی میدی؟ مرتیکه! بزنم همینجا نفت برینی؟
- شانست گفت با کسی اینجام و اینجا هم جاش نیست، مردی بیا بیرون.
محمد رفت یقش رو گرفت و گونهش رو بوسید و گفت:
- خوشگله، هنوز زوده برات با حاجیه ما قرار دعوا بذاری. ایندفعه رو من شفاعتت میکنم، ده ثانیه وقت داری بزنی به چاک.
یه نگاه خشمگینی بهش کردم و...
لطفا برای مشاهده کامل مطالب در انجمن ثبت نام کنید.
آخرین ویرایش توسط مدیر